شانه زند چو کلک من طره مشکفام را
سرمه خامشی دهد طوطی خوش کلام را
فاخته کو، که بوسه بر کنج دهان من زند؟
سرو پیاده گفته ام شیشه سبز فام را
مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان
کی به بهشت می دهم حلقه چشم دام را
در ته پای سرو می نشأه بلند می دهد
ساقی سبز خوش بود باده لعل فام را
تیغ دو دسته گر زند خار به چشم روشنم
شعله من نمی کشد دشنه انتقام را
رحم به تیره روزی صائب دلشکسته کن
دور کن از عذار خود طره مشکفام را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حسرت و دلتنگی شاعر میپردازد. شاعر با تصاویر زیبا و شاعرانه از شانهای که شبیه به قلمش است و طرهای مشکفام، احساساتش را به نمایش میگذارد. او به یاد فاخته و بوسهها و نیز به زیبایی سرو و ساقی میافتد. در عین حال، از درد و رنجی که بر او میگذرد نیز سخن میگوید و با اشاره به خارهای آشیان و چشمدام، به غم و تیرهروزیاش میپردازد. در نهایت، شاعر از خداوند میخواهد که به حال دلشکستهاش رحم کند و او را از این رنجها رها سازد.
هوش مصنوعی: عطر موهای خوشبوی او به قدری جذاب است که سخنگوی خوشصدای طوطی را هم به سکوت وا میدارد.
هوش مصنوعی: کجا میتوانم یک فاخته پیدا کنم که روی لبانم بوسهای بزند؟ من از سرو قد بلند خواستهام که شیشهای با رنگ سبز را بیان کند.
هوش مصنوعی: من پرندهای هستم که از چمنزدن فرار کرده و زخمی شدم. وقتی که به آشیانهام بازنگردم، چگونه میتوانم حلقههای چشم دامی را که در انتظارم است، به بهشت تقدیم کنم؟
هوش مصنوعی: زیر پای درخت سرو، مینوشی که با قد بلندی قیافهای زیبا دارد. ساقی، نوشیدنی سرخ رنگی را به تو میدهد که بسیار خوشچشم و دلپذیر است.
هوش مصنوعی: اگر تیغی دو لبه به چشمان روشندل من آسیب بزند، آتش وجود من دلیلی برای انتقامگیری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: به دل شکسته و بدبخت رحم کن و برای او تاسف بخور، و موهای سیاه و زیبا را از چهرهات دور کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زلف چو مار او کشد در دهن بلا مرا
چون نروم که مو کشان می کشد اژدها مرا
همچو مگس در انگبین کوشش هرزه میکنم
دست ز خویش مگسلم تا تو کنی رها مرا
زخم دل از تو تابکی؟ صبر نماند و طاقتم
[...]
خواهی اگر نظر کنی حوصله امام را
بین که چگونه میکشد خسرو تشنه کام را
چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را
چهره گشا تمام کن جلوهٔ ناتمام را
سوز و گداز حالتی است باده ز من طلب کنی
پیش تو گر بیان کنم مستی این مقام را
من بسرود زندگی آتش او فزوده ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.