افتادگی برآورد از خاک دانه را
گردنکشی به خاک نشاند نشانه را
آن بلبلم که دیدن بال شکسته ام
از آب چشم دام کند سبز دانه را
کو جذبه ای که تا نفس از دل برآورم
خاشاک گردباد کنم آشیانه را
در پیری از سرشک ندامت مدار دست
بشکن به آب صبح، خمار شبانه را
ما را بهم مزن به زبردستی ای سپهر
کز موی درهم است خطر، دست شانه را
ترسم به عجز حمل نمایند، اگر نه من
شرمنده می کنم به تحمل زمانه را
از زاهدان خشک حدیث گهر مپرس
کز بحر نیست بهره به جز خس کرانه را
در خود گمان منزلتی هر که را که هست
بر صدر اختیار کند آستانه را
وحشت کند ز خود دل روشن، چه جای خلق
یک تن، هزار تن بود آیینه خانه را
با نیک و بد چو آینه یکسان سلوک کن
کاین زخم ها ز موی شکافی است شانه را
صائب صبور باش که در روزگار ما
از دست داده اند عنان زمانه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بین ای مه آسمان و مبین آسمانه را
وآهنگ باغها کن بگذار خانه را
کامروز هم نخواهد مرغ آشیانه را
خندید باغ ملک به خندان چمانه را
ای یادگار خواجهٔ ماضی زمانه را
وی رسم تو سببْ شرف جاودانه را
راضی است جان ز رسم تو در روضهٔ جنان
آن خواجهٔ مبارک و صدر یگانه را
هرچند فارغی و به شادی نشستهای
[...]
هین در فکن به جام، شراب مغانه را
پرنور کن ز قبلهٔ زردشت خانه را
سرد است، گرم کن ز تف آتش شراب
این هفت سردسیر خراب زمانه را
هرچند ضد یکدگرند این چهار طبع
[...]
ساقی بیار جام شراب مغانه را
مطرب نکو بزن غزل نو ترانه را
پایان مباد دور قدح را که زیرکان
پایان ندیدهاند جفای زمانه را
واعظ مگو که مست نیابد قبول یار
[...]
در جام جم بریز شراب مغانه را
در وی نگر حقیقت این کار خانه را
ای پیر دیر اهل خرابات محرمند
زین راز نکته گوی و رها کن بهانه را
بی اعتدالی ار کنم از شور این حدیث
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.