دادم ز شور عشق به سیلاب خانه را
کردم به خارخار بدل آشیانه را
افزود نشأه لب میگون او ز خط
کیفیت است بیش، شراب شبانه را
در آه اختیار ندارند اهل درد
آتش گره به سینه کند چون زبانه را؟
از خط سبز اگر چه سیه مست شد لبت
بی اختیار می کند انشا بهانه را
گلبانگ خوبتر بود ای شاخ گل ز زر
از بلبلان دریغ مدار آب و دانه را
در شوره زار نیست ثمر تخم پاک را
بر زاهدان مخوان غزل عاشقانه را
بلبل گلوی خویش عبث پاره می کند
تأثیر نیست در دل خندان ترانه را
حق گرهگشا به گره بی نهایت است
کاکل چرا به سر ندهد جای شانه را؟
ممنون شوم ز هر که به من کج کند نگاه
کز تیر کج ز جا نرود دل نشانه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به شور عشق و تأثیر آن بر زندگیاش میپردازد. او به ابراز احساسات و دردهای عاشقانه اشاره میکند و بیان میکند که چگونه عشق میتواند زندگی را به زیبایی و یا به شدت تغییر دهد. او از آتش عشق و تأثیر آن بر دل و جان سخن میگوید و از مشکلاتی که مسیر عشق به همراه دارد، صحبت میکند. همچنین به انتظارات و ناامیدیهایی که عاشق تجربه میکند، اشاره میکند و در نهایت از افرادی که به او نگاهی خاص دارند، سپاسگزاری میکند. شاعر به زیبایی و عاطفی بودن عشق تأکید میکند و در عین حال به واقعیتهای تلخ آن نیز توجه دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و اشتیاقی که داشتم، تمام زندگیام را به سیلاب سپردم و خانهام را به دشت پر خاری تبدیل کردم.
هوش مصنوعی: او با لبهای میگونش، زیبایی و کیفیتی به شراب شبانه میافزاید.
هوش مصنوعی: اهل درد در غم و ناراحتی خود اختیاری ندارند و آتش سینهشان مثل شعلهای میسوزد.
هوش مصنوعی: اگرچه لبانت در اثر خط سبز سیاه و مست شدهاند، اما به طور ناخودآگاه بهانهای برای نوشتن میآوری.
هوش مصنوعی: صدای دلانگیز تو ای شاخه گل از طلا بهتر است، پس از بلبلان برای آب و دانه دریغ نداشته باش.
هوش مصنوعی: در زمینهای بیثمر، دانهای که پاک است کند میروید و نمیتوان آن را به زاهدان نسبت داد. مانند شعرهای عاشقانه که در دل عاشقانه نگنجد.
هوش مصنوعی: بلبل بیهوده خود را آزار میدهد، چرا که در دل کسی که شاداب است، آهنگش تأثیری ندارد.
هوش مصنوعی: حق که همه مشکلات را حل میکند، پس چرا موهای بلند نتوانند جای شانه را بگیرند؟
هوش مصنوعی: من از هر کسی که به من نگاه غیرمستقیم و کج کند، سپاسگزار خواهم بود؛ چرا که تیر کج هرگز هدف را از جا نمیبرد و دل را به هدف نمیزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بین ای مه آسمان و مبین آسمانه را
وآهنگ باغها کن بگذار خانه را
کامروز هم نخواهد مرغ آشیانه را
خندید باغ ملک به خندان چمانه را
ای یادگار خواجهٔ ماضی زمانه را
وی رسم تو سببْ شرف جاودانه را
راضی است جان ز رسم تو در روضهٔ جنان
آن خواجهٔ مبارک و صدر یگانه را
هرچند فارغی و به شادی نشستهای
[...]
هین در فکن به جام، شراب مغانه را
پرنور کن ز قبلهٔ زردشت خانه را
سرد است، گرم کن ز تف آتش شراب
این هفت سردسیر خراب زمانه را
هرچند ضد یکدگرند این چهار طبع
[...]
ساقی بیار جام شراب مغانه را
مطرب نکو بزن غزل نو ترانه را
پایان مباد دور قدح را که زیرکان
پایان ندیدهاند جفای زمانه را
واعظ مگو که مست نیابد قبول یار
[...]
در جام جم بریز شراب مغانه را
در وی نگر حقیقت این کار خانه را
ای پیر دیر اهل خرابات محرمند
زین راز نکته گوی و رها کن بهانه را
بی اعتدالی ار کنم از شور این حدیث
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.