دیوانه کرد سبزه خطت بهار را
در خاک و خون کشید رخت لاله زار را
هر موی دلفریب تو شیرازه دلی است
متراش زینهار خط مشکبار را
مگذر ز حسن ترک که در گوشمال دل
دست دگر بود کمر بهله دار را
دست حنایی تو ز نیرنگ دلبری
یکدست کرد حسن خزان و بهار را
سنگ یده است مهره گهواره یتیم
جز گریه کار نیست دل داغدار را
چون شوق پای در جگر سنگ بفشرد
با کبک هم خرام کند کوهسار را
صائب حریف سیلی باد خزان نه ای
پیش از خزان ز خود بفشان برگ و بار را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و تأثیر عمیق آن بر دل و احساسات انسان است. شاعر به وصف زیبایی معشوق میپردازد و چنین میگوید که خط و جمال او دل را دیوانه کرده و حالتی از عشق و شوق در دل ایجاد کرده است. او به زیباییهای ظاهری و درونی معشوق اشاره میکند و تأکید میکند که عشق و زیبایی میتواند سرنوشت دل را تغییر دهد. در نهایت، شاعر به تأثیرات گذر زمان اشاره کرده و هشدار میدهد که هر چیزی در نهایت تغییر میکند و باید از لحظهها بهره بگیریم. شعر از نوسانات عشق، زیبایی و گذر زمان میگوید.
هوش مصنوعی: زیبایی و شکوه چهرهات موجب شده که عشق تو، دل مرا دیوانه کند و در این دنیا، زیباییات را به رنگ سبز بهار و خون گلهای لاله تجسم کنم.
هوش مصنوعی: هر تار موی زیبا و دلربای تو، اساس و بنیاد یک دل را شکل میدهد. مراقب باش که خط سیاه و جذاب آن را خراب نکنی.
هوش مصنوعی: از زیبایی ترک عبور نکن، زیرا در دل او نشانههای دیگری وجود دارد که جان را در تنگنا قرار میدهد.
هوش مصنوعی: دست حنایی تو با هنر و فریب عشقت، زیباییهای بهار و پاییز را یکسان کرده است.
هوش مصنوعی: سنگ به دست یتیم، فقط نشانهای از غم و اندوه است، و دل داغدار او هیچ کاری جز گریه نمیتواند انجام دهد.
هوش مصنوعی: وقتی شوق و تمایل به چیزی قلب را تحت فشار قرار میدهد، حتی در کنار پرندگان زیبا نیز میتوان با لذت و آرامش در دل کوهها قدم زد.
هوش مصنوعی: تو مانند درختی نیستی که در برابر طوفان پاییز مقاومت کنی، پیش از آنکه پاییز فرا رسد، برگها و بار و ثمر خود را رها کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوروز مهمان شده امشب بهار را
بیدار کن ز خواب به مضراب تار را
دی داد آفتاب سراغ از لب مسیح
در ناخن تو مرهم جان فگار را
بی ناله تو گر همه گیسوی دلبرست
[...]
روی تو سوخته است دل لاله زار را
در غنچه کرده است حصاری بهار را
برده است جستجوی تو آرامش از جهان
از کبک پای کم نبود کوهسار را
ظلم است شستن آیه رحمت به آب تیغ
[...]
نوروز گشت و هر رگ ابری بهار را
دست نوازشیست بسر روزگار را
از بسکه داده باد صبا برگ گل بآب
هر موج گشته شاخ گلی جویبار را
تا جای واکنند کنون بهر گل زدن
[...]
از چاره عاجزم مژه اشکبار را
ساکن چه سان کنم؟ رگ ابر بهار را
نتوان ستردن از دل خون گشته داغ عشق
ناخن عبث مزن، جگر لاله زار را
دایم شمرده از دل روشن ضمیر خوبش
[...]
مانندگربهای که خورد بچگان خویش
خوردند دایگان بچهٔ شیرخوار را
عاشق به لذت لب نانی فروخته
هفتاد سال لذت بوس وکنار را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.