دلربایانه دگر بر سر ناز آمدهای
از دل من چه به جا مانده که باز آمدهای
از عرق زلف تو چون رشته گوهر شده است
همهجا گرچه به تمکین و به ناز آمدهای
در بغل شیشه و در دست قدح، در بر چنگ
چشم بد دور که بسیار بساز آمدهای
بگذر از ناز و برون آی ز پیراهن شرم
که عجب تنگ در آغوش نیاز آمدهای
می بده، می بستان، دست بزن، پای بکوب
به خرابات نه از بهر نماز آمدهای
آنقدر باش که من از سر جان برخیزم
چون به غمخانهام ای بندهنواز آمدهای
بر دل سوختهام رحم کن ای ماه تمام
که درین بوته مکرر به گداز آمدهای
دل محراب ز قندیل فرو ریخته است
تا تو ای دشمن ایمان به نماز آمدهای
چون نفس سوختگان میرسی ای باد صبا
میتوان یافت کزان زلف دراز آمدهای
چون نگردد دل صائب ز تماشای تو آب؟
که به رخساره آیینه گداز آمدهای
نیست ممکن که مصور شود آن حسن لطیف
صائب از دل چه عبث آینهساز آمدهای؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به او بیان میکند. او از معشوق میخواهد که از ناز و حجب خود بیرون بیاید و لحظاتی شاد را با هم بگذرانند. شاعر به زیباییهای ظاهری معشوق اشاره میکند و همچنین از درد و رنجی که به خاطر عشق او متحمل شده، سخن میگوید. در نهایت، او از عمق دل خود نشان میدهد که عشق و زیبایی معشوق چگونه بر احوالش تأثیر گذاشته است. পুরো شعر در مجموع بیانگر احساس شوق و عشق عمیق شاعر به معشوق است و از تردیدها و دیربازیهای عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عزیزم، به زیبایی و دلربایی بر سر ناز آمدهای. از دل من که چیزی باقی نمانده است که دوباره برایت بیایم.
هوش مصنوعی: زلفهای تو مانند رشتهای از جواهر درخشیده است و در هر جا که بروی، حتی اگر به ناز و فخر رفتار کنی، زیباییات مشهود است.
هوش مصنوعی: در آغوش شیشه و با لیوانی در دست، در کنار چنگ بنشین و از نگاه بد دوری کن، چرا که خوب زیبا و دلانگیز آمادهای.
هوش مصنوعی: ترک کن ناز و کبر را و از زیر پرده شرم بیرون بیا، چرا که حسرت و نیاز به تو در آغوشی تنگ و محدود رسیده است.
هوش مصنوعی: شراب بنوش و بخر، دستت را به Dance درآور و پا بر زمین بکوب، تو به این میکده برای نماز نیامدهای.
هوش مصنوعی: حضور تو به قدری برای من ارزشمند است که حتی از دل غمم برمیخیزم و زندگیام را ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: ای ماه درخشان، به دل سوختهام رحم کن، زیرا که من بارها در این آتش عشق فرو رفتهام.
هوش مصنوعی: دل محراب از نور قندیل سرازیر شده است، چرا که تو ای دشمن، برای نماز در اینجا حاضر شدهای.
هوش مصنوعی: وقتی به نسیم صبح میرسی، مانند افرادی که دلتنگ و سوختهاند، میتوان فهمید که از کدام موهای بلند و دلربا آمدهای.
هوش مصنوعی: وقتی دل من از دیدن تو سرد نشود، چگونه میتواند بر این واقعیت که تو همچون آینهای گداخته و درخشان هستی، بیتوجه باشد؟
هوش مصنوعی: زیبایی ظریف و دلنواز تو آنقدر فوقالعاده است که هیچگاه نمیتوان آن را به صورت و تصویر کشید. چه بیهوده است که آینهساز بخواهد چنین زیبایی را در آینه نشان دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای که با سلسلهٔ زلف دراز آمدهای
فرصتت باد که دیوانهنواز آمدهای
ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
چون به پرسیدن ارباب نیاز آمدهای
پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ
[...]
بهر پرسیدنم ای مایهٔ ناز آمدهای
بندهات من که عجب بندهنواز آمدهای
تا به گنجشک دل ما چه رسد آه که تو
مژه گیرندهتر از چنگل باز آمدهای
سرو من اینقدر این سرکشی و ناز چرا
[...]
با سپاه مژه از قتل که باز آمدهای
که به خون غرقه تو چون چنگل باز آمدهای
عاشقان تو چو پیرامن تو شعله شمع
محفلافروز ولی دوستگداز آمدهای
به حرمخانه دلهای خرابت ره نیست
[...]
ای که با لشکر مژگان دراز آمدهای
دل که تاراج تو شد بهر چه باز آمدهای
دگران ناز فروشند ولیکن گه و گاه
تو پریچهره سراپا همه ناز آمدهای
عجب است ای شه خوبان که به صید مگسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.