در کدامین چمن ای سرو به بار آمدهای؟
که ربایندهتر از خواب بهار آمدهای
با گل روی عرقناک، که چشمش مرساد!
خانهپردازتر از سیل بهار آمدهای
چشم بد دور که چون جام و صراحی ز ازل
درخور بوس و سزاوار کنار آمدهای
آنقدر باش که اشکی بدود بر مژگان
گر به دلجویی دلهای فگار آمدهای
قلم موی حواس تو پریشان شده است
تا به این خانه پر نقش و نگار آمدهای
بارها کاسه خورشید پر از خون دیدی
تو به این خانه به دریوزه چه کار آمدهای؟
نوشداروی امان در گره حنظل نیست
به چه امید به این سبز حصار آمدهای؟
تازه کن خاطر ما را به حدیثی صائب
تو که از خامه رگ ابر بهار آمدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف زیبایی و حضور معشوق میپردازد. او به چمن و بهار اشاره میکند و از جذابیتهای معشوق که به مانند خواب بهار است، سخن میگوید. معشوق با چهرهای زیبا و دلنشین وارد شده و توجهها را جلب میکند. شاعر آرزو دارد که معشوق همیشه در کنار او بماند و با حضورش دلهای شاداب را تسکین دهد. همچنین به تضادهای زندگی و دردهای وجود اشاره دارد و از معشوق میخواهد که با داستانهایی دلگرمکننده خاطر او را تازه کند. در نهایت، شاعرانگی و زیبایی بصری توصیف شده در این شعر نمادی از امید و عشق است.
هوش مصنوعی: در کدام باغ و چمن، ای درخت سرو، به شکوفایی و زیبایی رسیدهای؟ که جذابتر و دلفریبتر از خوابهای بهار به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: با چهرهای زیبا و غرق در عرق، که چشمانش به من نگاه میکند! تو از زیبایی بهاری همچون سیل، به خانهی من آمدهای.
هوش مصنوعی: چشم بد دور! تو مانند جام و ظرف شراب از آغاز وجود، سزاوار بوسه و نزدیکی هستی.
هوش مصنوعی: آنقدر مهربان و دلنشین باش که اگر کسی از دلشکستگی یا غم رنج میبرد، اشکهایش بر مژههایش بریزد. تو باید در دلجویی و تسکین دلهای رنجور تلاش کنی.
هوش مصنوعی: حواسپرتی و بینظمی در افکارت باعث شده که به این مکان زیبا و پر از جزئیات بیایی.
هوش مصنوعی: بارها مشاهده کردهای که خورشید مانند کاسهای پر از خون است. حالا به این خانه آمدهای و نمیدانی چه کار داری؟
هوش مصنوعی: نوشداروی نجات و امان در میوه تلخ و تلخی چون "حنظل" وجود ندارد. پس چرا به امید فرار از مشکلات و تنگناها به این منطقه سبز و خوش آب و هوا آمدهای؟
هوش مصنوعی: دل ما را به یاد داستانی شیرین و دلنشین شاداب کن، داستانی که تو به خوبی و زیبایی آن را روایت کردهای و شبیه به باران بهاری است که بر دلها میبارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای گل تازه که در ملک به بار آمده ای
در دل خصمان بادت که چه خار آمده ای
پایدار است نکو خواه تو چون سرو از آنک
وقت رادی همه کف همچو چنار آمده ای
آشنا بط بچه را هیچکسی ناموزد
[...]
ای نسیم سحری! غالیهبار آمدهای
مگر از سلسلهٔ سنبلِ یار آمدهای
گر نداری هوس ریختن خون هزار
چیست ای غنچه! که با خنجر خار آمدهای
ای گل! ار سرخ برآیی عجبی نیست که تو
[...]
گر نه ای چشم سیه بهر شکار آمدهای
تیر مژگان به کف از بهر چه کار آمدهای
دلنشینی عجب ای ناوک مژگان پیداست
کز کمانخانه ابروی نگار آمدهای
به تماشای گل و سرو و سمن حاجت نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.