تا کرد تیغ غمزه حمایل نگاه تو
شد سرمه گوشه گیر ز چشم سیاه تو
ما امتحان دشنه الماس کرده ایم
از یک سرست با مژه کینه خواه تو
یادم ز جلوه های قد یار داده ای
ای کبک خوش خرام سر ما و راه تو
در چشم شور حشر نمک کرد انتظار
در پرده تا به چند نشیند نگاه تو؟
ای شاخ گل ببال که با این غرور حسن
گل کج ندیده است به طرف کلاه تو
صائب به هوش باش مبادا دل شبی
آتش به خرمنی بزند برق آه تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف زیبایی و جذابیت محبوبی نوشته شده است. شاعر از آنچه که در نگاه و مژههای معشوق میبیند سخن میگوید و احساسات عمیقش را بیان میکند. او به سختی و آزمایشهایی که در عشق متحمل شده اشاره میکند و به زیباییها و جلوههای یار خود دل میبندد. با استعارههای زیبا، از قدرت و تاثیر نگاه محبوب یاد میکند و به خطراتی که ممکن است دلش را بسوزاند، اشاره میکند. در کل، شعر ترکیبی از عشق و زیبایی است که شاعر با احساسات عمیقش آن را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: نگاه جادویی تو همچون تیزی شمشیر، دل را تسخیر کرده و سرمهای در گوشه چشمهای سیاه تو به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: ما تجربه کردهایم که تیغ تند و بیرحم چگونه میتواند در طرفی باشد، همچنان که از چشمان کینهتوز تو خطر احساس میشود.
هوش مصنوعی: به یاد زیبایی و قامت معشوق، یاد تو همیشه با من است، ای کبوتر خوشحرکت، سرمن را به سمت تو میکشانی.
هوش مصنوعی: چشمهایت در جستجوی من مانند نمکی است که در حشر و برانگیختگی انتظار میکشد، تا کی باید منتظر بماند تا تو به من نگاه کنی؟
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، با این شکوه و زیباییات، هیچ کس به اندازه تو را نمیشناسد و نمیتواند به پای تو برسد.
هوش مصنوعی: مراقب باش که مبادا دل تو به یکباره تحت تاثیر احساس شدید، آتش عشقی را در دلت روشن کند و مانند صاعقه، آثار و احساسات تازهای را به وجود آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تخت و گاه پادشهی جایگاه تو
آراسته است مملکت از تخت و گاه تو
هستی ندیم شاهی و دولت ندیم تو
هستی پناه عالم و ایزد پناه تو
فخر همه شهانی و کس نیست فخر تو
[...]
ای دوش چرخ غاشیه گردان جاه تو
خورشید در حمایت پر کلاه تو
شاه جهان سکندر ثانی جمال دین
ای برتر از شهان جهان دستگاه تو
تا چشم دشمنان شود از بیم او سفید
[...]
آمد دل ضعیف من اندر پناه تو
کرد او وطن به سایه زلف سیاه تو
هم در پناه زلف تو باد انتقام او
یارب به سرّ سینه مردان راه تو
آخر نظر به حال من مستمند کن
[...]
ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
خورشید سایهپرور طرف کلاه تو
نرگس کرشمه میبرد از حد برون خرام
ای من فدای شیوه چشم سیاه تو
خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال
[...]
ای توتیای دیده من خاک راه تو
جانم فدای غمزه چشم سیاه تو
ای شهسوار حسن عنان را کشیده دار
کز حد گذشت ولوله دادخواه تو
بر بام قصر چون بگشادی نقاب دوش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.