آرد به وجد سوختگان را نوای من
مردافکن است باده مردآزمای من
دلهای خامسوز چه داند که چون کباب
خون می چکد ز ناله دردآشنای من
در هر دلی که نیست در او کوه درد و غم
صورت پذیر نیست که پیچید صدای من
سیلی که پشت پای زند هر دو کون را
خونابه ای است از دل بی مدعای من
از گنج نامه پی به سر گنج می برند
پیداست دلشکستگی از بوریای من
چون صبحدم فروغ من از نور راستی است
چشم ستاره محو شود در صفای من
چشم دلم به خرمن دونان نمی پرد
بر کهکشان بود نظر کهربای من
صائب همان زمان جگرم ریش می شود
خاری اگر شکسته شود زیر پای من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از یک عاشقانه و عاطفی عمیق برخوردار است که در آن شاعر به بیان احساسات و دردهای خود میپردازد. او از آرد به عنوان نماد عشق و غم استفاده میکند و باده را به عنوان نیرویی قوی و نابودکننده میشناسد. شاعر از دلهایی صحبت میکند که نمیتوانند درد و غم او را درک کنند و به این ترتیب، احساس تنهایی و شکستگیش را به تصویر میکشد. او به نقش حقیقت و روشنایی در زندگی اشاره میکند و از ظلمت و بیتوجهی دیگران نسبت به احساسات خود گلهمند است. در نهایت، شاعر عمیقترین دردهایش را به وضوح بیان میکند و تأثیرات سختی که بر او فشار میآورد را توصیف مینماید.
هوش مصنوعی: شعری که بیان شده، به نوعی از احساسات و تاثیرات روحی اشاره دارد. در اینجا، گوینده از موسیقی یا نوایی سخن میگوید که باعث تحریک و شادی سوختگان (عاشقان یا دلدادگان) میشود. این نوای او چنان جذاب و قدرتمند است که میتواند به افرادی که در درد عشق و سوختگی هستند، آرامش بخشیده و آنها را به وجد آورد. همچنین، اشاره به باده (شراب) دارد که نمادی از شجاعت و دلیر بودن است، و گوینده آن را عاملی برای آزمایش و به چالش کشیدن مردان میداند. به طور کلی، این عبارت بر شدت احساسات و قدرت تاثیرگذاری هنر بر دلها تأکید دارد.
هوش مصنوعی: دلهای ناآشنا نمیدانند که چطور از درد و رنج من، مانند کباب، خون میچکد و نالههای من را میشنوند.
هوش مصنوعی: در هر قلبی که پر از درد و غم نباشد، صدای من به گوش نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: سیلی که به عقب میزند، نشانهای است از درد و عذاب درونی من که ناشی از بیادعایی و سادگیام است.
هوش مصنوعی: اشخاصی که از نامههای گنج به گنج واقعی پی میبرند، مشخص است که دلشکستگی و ناراحتی من به خاطر چیزی در درونم است.
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح میشود، نور من ناشی از حقیقت و صداقت است و در این روشنی، چشم ستارهها درخشش خود را از دست میدهد و محو زیبایی من میشود.
هوش مصنوعی: چشم دل من به دنیای کسانی که دانه میکارند نمیافتد، بلکه به ستارهها و زیباییهای دوردست مینگرد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که دل من دچار درد و رنج میشود، اگر چیزی زیر پایم بشکند، این درد بیشتر و عمیقتر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بوده در قفای تو دایم دعای من
بیگانگی مکن که شدی آشنای من
دست از جفا بدار، وگرنه دعا کنم
تا داد من ز تو بستاند خدای من
گر من دعا کنم به سحرگاه، وای تو
[...]
ای اوفتاده در غم عشقت ز پای من
گر دست اوفتاده نگیری تو، وای من!
نای دلم مگیر به چنگ جفا چنین
کز چنگ محنت تو ننالم چو نای من
پشتم چو چنبر از غم و نیکوست ماجری
[...]
میرفت جان ز بهر دل مبتلای من
میگفت دوست را که تو بنشین به جای من
تن شد ضعیف و یار نیامد به عیادتم
میلی به استخوان ننماید همای من
خواندم دعا و سوی فلک کردمش روان
[...]
ای در بلا فتاده دل مبتلای من
کس را مباد هیچ بلا چون بلای من
از درد عشق یار چنان مبتلا شدم
کاندر جهان طبیب نداند دوای من
عشق از برای دل بود و دل برای عشق
[...]
ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من
سر تا قدم بلای سیاهی برای من
با جامه سیاه که در عین شوخیی
دلجوتری ز مردمک دیده های من
چشم تو گرچه کشت بیک دیدنم ولی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.