امروز رخ نشسته به خون جگر سخن
از صلب خامه آمده با چشم تر سخن
هر نقطه شاهدی است که بر صفحه وجود
هرگز نداشت جز گره دل ثمر سخن
روزی که از شکاف قلم چشم باز کرد
در خاک تیره رفت فرو تا کمر سخن
داغ ستاره سوختگی داشت بر جبین
روزی که شد ز کلک قضا جلوه گر سخن
از بس که رو به هر طرفی کرد و ره نیافت
از شرم، روی صفحه ندارد دگر سخن
تا کی الف به سینه کشد کلک بی گناه؟
دندان ز نقطه چند نهد بر جگر سخن؟
در عهد این سیاه دلان آب جوی شد
گر داشت آبرویی ازین پیشتر سخن
سیر آمدم ز قسمت ایام، تا به چند
چون خامه حاصلم بود از خشک (و) تر سخن
از چشم اهل هند، سخن آفرین ترم
عاجز نیم چو طوطی کم حرف در سخن
با شق خامه، شق قمر را چه نسبت است؟
بیرون نیامده است ز شق قمر سخن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به تلاطمهای روحی و چالشهای شاعری میپردازد. شاعر به تصویر کشیدن احساسات عمیق خود و تلاش برای بیان آنها از طریق کلام میپردازد. او با اشاره به سختیهای نوشتن و دردهایی که در دل دارد، به زیبایی و معنی سخن میپردازد و بیان میکند که هر لحظه از زندگیاش گواهی بر غم و شادی است. در نهایت، او به ناامیدی و دشواری بیان احساسات در دورههای معاصر اشاره دارد و از این میافزاید که با وجود تمامی موانع، همچنان باید به خلق شعر ادامه داد.
هوش مصنوعی: امروز چهرهام از درد و غم پر شده و حرفهایی که میزنم، سرشار از احساسات عمیق است. کلمات با چشمانی اشکآلود به زبان میآیند.
هوش مصنوعی: هر نقطهای نشانی است که بر روی صفحهی وجود نیست، جز گرهای از احساسات که محصول گفتار است.
هوش مصنوعی: در روزی که از لابلای قلم، چشم خود را گشود، در خاک سیاه تا کمر فرورفت و سخن آغاز شد.
هوش مصنوعی: روزی که کلام سرنوشت آشکار شد، نشان سوختگی ستارهای بر پیشانی آفتاب وجود داشت.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه هر طرفی را نگاه کرد و نتوانست راهی پیدا کند، دیگر از شرم رویش را به سخن گفتن نمیآورد.
هوش مصنوعی: تا کی باید زبان بیگناهی را به سینه نگهداریم؟ چند بار باید با بیرحمی بر دل حرفها دندان بزنیم؟
هوش مصنوعی: در زمان حاکمیت این افراد بد، حتی آب جوی هم بیارزش و بدون اعتبار شد، اگر قبلاً احترامی داشت.
هوش مصنوعی: مدتی طولانی در این دنیا زندگی کردهام و حالا به این نتیجه رسیدهام که صحبتها و نوشتههایم، چه خوب و چه بد، مثل کلمات در یک صفحه خالی هستند.
هوش مصنوعی: من از نظر بیان و سخنوری به اندازهای قاصر هستم که با وجود زیباییهای کلام اهل هند، نمیتوانم به خوبی با آنها رقابت کنم؛ مانند طوطیای که کمحرف است و نمیتواند به خوبی سخن بگوید.
هوش مصنوعی: با قلمی که تازه بر کاغذ گذاشته شده، چه ارتباطی میتواند با نیمه ماه داشته باشد؟ هنوز سخنی از نیمه ماه بیرون نیامده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ابر نکته قطره و بحر گهر سخن
وی مهر نور بخشش و ای کان زر سخن
ای بلبل غریب نوای لطیف طبع
ای طوطی بدیعسرای شکر سخن
تو بحر فضل را صدف در حکمتی
[...]
طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن
با شهد میرود ز دهانت به در سخن
گر من نگویمت که تو شیرین عالمی
تو خویشتن دلیل بیاری به هر سخن
واجب بود که بر سخنت آفرین کنند
[...]
ما فتنه بر توایم و تویی فتنه بر سخن
دانسته ای که هست ز طوطی هنر سخن
ما را همی دهد ز میانت کمر نشان
ما را همی کند ز دهانت خبر سخن
در مصر خوبی تو نگردد شکر فراخ
[...]
طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن
برد از دهان ننگ نو ننگ شکر سخن
از فندق تو هیچ نخیزد به جز نبات
در پسته تو هیچ نگنجد مگر سخن
اول حدیث روی نو گویند بلبلان
[...]
ریزد شکر لبت به خط سبز در سخن
طوطی که دیده است بدینسان شکر سخن
دشنام عاشقان به رقیبان حواله کن
حیف آیدم که رنجه کنی لب به هر سخن
در کوی عقل می نشود یافت محرمی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.