گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

من و دزدیده در آن چاک گریبان دیدن

جلوه یوسفی از رخنه زندان دیدن

رمزی از بوالعجبی های نظربازان است

طبل رسوا زدن و شیوه پنهان دیدن

بیستون را الم مردن فرهاد گداخت

سنگ را آب کند داغ عزیزان دیدن

خنده بی نمک مرهم کافورم گشت

ای خوشا نیم تبسم ز نمکدان دیدن

سرمه دیده امید کنم خاکش را

گر میسر شودم روی صفاهان دیدن

 
 
 
سعدی

تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن

که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود

دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن

عقل بی خویشتن از عشق تو دیدن تا چند

[...]

ابوالحسن فراهانی

گرچه در آینه ممکن نبود جان دیدن

صورت جان ز چه در روی تو نتوان دیدن

من کنم گریه و او خنده کند حاجت نیست

روز باران به چمن رفتن و بستان دیدن

زلف بردار ز رخساره که نیکو نبود

[...]

فیض کاشانی

ای که داری هوس طلعت جانان دیدن

نیست باشد شدنت وانگهش آسان دیدن

آن جمالی که فروغش کمر کوه شکست

کی توان از نظر موسی عمران دیدن

نشود تا دلت از قید علایق آزاد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
فیاض لاهیجی

می‌شد از طَرة او کام دل آسان دیدن

می‌توانستی اگر خواب پریشان دیدن

ما گذشتیم ز فکر سر و سامان چه کنیم

نتوان زلف ترا بی سرو سامان دیدن!

زده‌ای دستة گل بر سرو داغم چه کنم

[...]

آشفتهٔ شیرازی

چند با چشمه خور روی تو نتوان دیدن

چند قانع شوم از وصل بهجران دیدن

از نظر غایبی ولیک توان چون خورشید

از تو در هر سر کو نور فراوان دیدن

توئی آن بی سر و سامان که مکانت نبود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از آشفتهٔ شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه