دل نشکسته نتوان برد از ارض و سما بیرون
نمی آید مسلم دانه ای زین آسیا بیرون
نیفتی تا ز پا، دست طمع در آستین بشکن
عصا را می کنند این قوم از دست گدا بیرون
اگر آزاده ای بار لباس از دوش خود بفکن
که چون سرو از تن آزادگان آید قبا بیرون
کدامین سنگدل کرده است این نفرین، نمی دانم
که آرد شمع ما سر از گریبان صبا بیرون
نیارد، گر کند سر پنجه از فولاد و از آهن
ز دست این خسیسان سوزنی آهن ربا بیرون
نه ای تصویر دیبا، چند در بند قبا باشی؟
برای امتحان یک ره بیا زین تنگنا بیرون
مشو فارغ ز گردیدن که روزی در قدم باشد
همین آواز می آید ز سنگ آسیا بیرون
ز چشم غنچه تا خار سر دیوار خون گرید
کدامین مرغ رفت از باغ بی برگ و نوا بیرون
عجب نبود که چشم سوزن عیسی غبار آرد
اگر خواهد که خاری آورد از پای ما بیرون
پر کاهی توانایی ندارد پیکر زارم
مگر آرد مرا از خانه جذب کهربا بیرون
ز چرخ پست فطرت مردمی جستن به آن ماند
که خواهی آوری از بیضه کرکس هما بیرون
اگر افتد به چشم جام، چشم سرمه دار او
می آید از گلوی شیشه دیگر بی صدا بیرون
به دست طفل محجوبی سپردم غنچه دل را
که دست از آستین هرگز نیارد از حیا بیرون
چه بال و پر گشاید دانه تا زیر زمین باشد؟
سبک چون روح، صائب زین تن خاکی بیا بیرون
ز ناقص طینتان صائب عبث چشم وفا دارم
زمین شوره چون می آورد مردم گیا بیرون؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی احساسهای عمیق و هجران انسان میپردازد. شاعر با بیان نمادهایی از زندگی و مرگ، تلاش میکند تا بیان کند که دل شکسته نمیتواند از زمین و آسمان جدا شود و فرد نمیتواند در زندگی خود به پیشرفت یا آزادی دست یابد. هرچند سختیها و موانع وجود دارند، اما باید به تلاش ادامه داد و از آسایش و راحتیهای ظاهری جدا شد. او با بیان تصاویری چون شمع، غنچه، و اندرز به آزاده بودن، تلاش میکند تا مفهوم رهایی و کوشش در برابر دشواریها را القا کند. در نهایت، شاعر به نوعی از ناامیدی و کمالجویی اشاره کرده و میخواهد که افراد برای رسیدن به آزادی و حقیقت باید از موانع عبور کنند.
هوش مصنوعی: دل شکسته نمیتواند از زمین و آسمان خارج شود و بدون درد و رنج، هیچ دانهای از این آسیاب به بیرون نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به زمین نیفتی، نباید با دست خود، آرزوی چیزی را در آستینت پنهان کنی. این مردم، با شکستن عصا، نشان میدهند که از دست گدایان و بینیازان فاصله گرفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر آزاد باشی، بار و مسئولیتهای سنگین را از دوش خود بردار، چرا که شرافت و آزادی مانند درخت سروی است که باید از زینتهای اضافی رها شود و به طور طبیعی بایستد.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کسی این بدبختی را برای ما به وجود آورده است که نتوانیم شمع روشنمان را از آغوش نسیم بیرون بکشیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی از روی قدرت و استحکام خود بخواهد به توهین و تحقیر این انسانهای بیارزش بپردازد، حتی همانند سوزنی که از آهنربا جدا میشود، نمیتواند از دست این افراد بگذرد.
هوش مصنوعی: ای تصویر زیبای پارچه، چرا همچنان در قید و بند لباس باشی؟ برای یک بار هم که شده از این تنگنا خارج شو.
هوش مصنوعی: بیخبر نباش از اینکه روزی این وضعیت تغییر میکند؛ صدای آن تغییر ناگهان از دل سنگ آسیاب به گوشت خواهد رسید.
هوش مصنوعی: از چشم غنچه تا خار روی دیوار، خون میریزد. کدام پرنده از باغی که نه برگ دارد و نه نغمه، بیرون رفته است؟
هوش مصنوعی: اگر عیسی بخواهد، با چشم سوزن هم میتواند غباری را از روی ما بردارد یا خاری را از پای ما درآورد. این نشان میدهد که اگر اراده خداوند باشد، حتی کارهای کوچک هم میتوانند نتایج عظیمی داشته باشند.
هوش مصنوعی: من به تنهایی قدرتی ندارم و مثل پر کاه بیوزن هستم، مگر اینکه نیرویی من را به بیرون از خانهام بکشاند و به دنیای جدیدی ببرند.
هوش مصنوعی: جستن از چرخ پایین و ناپسند فطرت انسانی مانند این است که بخواهی از تخم کرکس پرندهای زیبا و خوش رنگ بیرون بیاوری. این به معنای این است که از طبیعت و شرایط ناپسند نمیتوان چیز خوبی و ارزندهای به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر درون جامی نگاه کنی، اشک چشم کسی که سرمه دارد، به آرامی و بدون سر و صدا از گلو و شیشه خارج میشود.
هوش مصنوعی: من غنچه دل خود را به دست کودکی شرمگین سپردم که هرگز جرأت ندارد دستش را از آستینش بیرون بیاورد.
هوش مصنوعی: دانه وقتی در زیر زمین است، چگونه میتواند پر و بالی بگشاید و به زندگی جدیدی تبدیل شود؟ باید روان و سبک شود، مانند روح، تا از این بدن خاکی رها شود و به دنیای بالاتر برود.
هوش مصنوعی: من از جنس ناقص شما، صائب، به دنبال وفا هستم. آیا ممکن است این زمین شورهزار، به مانند گیاهی که از زمین بیرون میآید، هنوز امیدی به رشد و وفاداری داشته باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم افسرده شد از گردش ارض و سما بیرون
مرا یکدانه آن هم آرد شد از آسیا بیرون
صبا چون حلقه در چشم در راه تو وا کرده
منه از محفل خود زینهار ای شمع پا بیرون
اگر ریزند چون گل طشت آتش در گریبانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.