نه امروزست گرم از داغ سودای تو نان من
نمک پرورده عشق است مغز استخوان من
زمین تنگ میدان نیست جای گرم جولانان
وگرنه توسن گردون بود در زیر ران من
به کوری خرج شد اشکی که پروردم به خون دل
گلویی تر نشد چون شمع از آب روان من
برآمد بس که بی حاصل نهال من، عجب دارم
که سر بالا کند چون بید مجنون باغبان من
ز خواهش های الوان در ره سیل خطر بودم
دل بی مدعا زین سیل شد دارالامان من
تواضع با فرودستان بود خوش از زبردستان
وگرنه دور باش از زور خود دارد کمان من
گرفتم گوشه بر امید گمنامی، ندانستم
که کوه قاف چون عنقا شود سنگ نشان من
گرانجانی نباشد پیشه من با خریداران
به سیم قلب یوسف می خرند از کاروان من
ز هزل و هجو دادم تو به صائب شوخ طبعان را
دهان عالمی شد چون صدف پاک از دهان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وصیت می کنم، گر بشنود ابرو کمان من
پس از مردن نشان تیر سازد استخوان من
زبان اوست ترکی گوی و من ترکی نمی دانم
چه خوش بودی، اگر بودی زبانش در دهان من
به شکر نسبت لعل لب جان پرورش کردم
[...]
حدیث یار شیرین لب نگنجد در دهان من
که باشم من که نام او برآبد بر زبان من
رنیم روزی از چشمت بکشتن داد پیغامی
هنوز آن مژده دولت نرفت از گوش جان من
نسیم دوستی آبد سگان آستانش را
[...]
ز زلفت دم زدم، دودی برآمد از دهان من
لبت را یاد کردم، سوخت از آتش زبان من
لبت جان است و جان من رسیده از غمت بر لب
بیا لب بر لبم نه تا شود پیوند جان من
زدی پیکان غمزه بر دلم، از پشت بیرون شد
[...]
فدای آن سگ کو باد جان ناتوان من
که بعد از مرگ در کوی تو آرد استخوان من
چو داری عزم رفتن، با تو نتوان درد دل گفتن
که وقت رفتن جانست و میگیرد زبان من
من از بی مهری آن ماه مردم، کی بود، یارب؟
[...]
ندارد جوهر افشای غم، تیغ زبان من
نمک بر چشم سوزن می زند زخم نهان من
دل صیاد می لرزد به دام از دانه اشکم
خطر دارد قفس از ناله آتش زبان من
ز عشق بی زوالی در خود آن گرمی گمان دارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.