خط نسازد بی صفا آن عارضِ پر نور را
از نسیمِ صبح پروا نیست شمعِ طور را
شکوه مُهرِ خاموشی میخواست گیرد از لبم
ریختم در شیشه باز این بادهٔ پر زور را
پا منه بیرون ز حدِ خویش تا بینا شوی
نیست حاجت با عصا در خانهٔ خود کور را
همچنان از خار خارِ دانه چشمش میپرد
گر بود زیرِ نگین مُلکِ سلیمان مور را
خرمنِ خود سوخت هرکس بیگناهان را گزید
نیش گردد آتش آخر خانهٔ زنبور را
ساحلِ دریای پر شورِ جهان، ترکِ خودی است
مهدِ آسایش بود دارِ فنا منصور را
از نظربازانِ خود غافل نگردد شرم حسن
روی دل در پرده باشد غنچهٔ مستور را
نیست صائب در جهان بیخودیِ بیمِ گزند
بادهخواران نُقل میسازند چشمِ شور را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و ویژگیهای ماورایی عشق و عشقورزی میپردازد. شاعر از "عارض پرنور" و "نسیم صبح" سخن میگوید و به قدرت عشق در خاموشی و سکوت اشاره میکند. او تأکید میکند که باید در محدوده خود باشیم تا بینا شویم و نیازی به کمک دیگران نداریم. شعر همچنین به خطرات و آسیبهای ناشی از دلبستگیها و عواطف نابجا و همچنین به آرامش و آسایش که در دوری از خودخواهی به دست میآید، اشاره میکند. در نهایت، شاعر بیان میکند که در عالم بیخودی، انسان در آسیبپذیری نیست و زیباییهای پنهان را باید در نظر داشت. این اشعار جملگی به کنایههایی عمیق از زندگی، عشق و خودشناسی اشاره دارند.
هوش مصنوعی: صورت زیبا و درخشان آن معشوق، نمیتواند بیحجابی را به خود بگیرد و از نسیم صبح هم نمیترسد. شمعی که در کوه طور روشن است، از هیچ چیز نگرانی ندارد.
هوش مصنوعی: میخواستم زیبایی سکوت و آرامش را از زبانم بگیرم و این نوشیدنی قوی را در شیشه بریزم.
هوش مصنوعی: از محدودیتهای خود خارج نشو و به عمق وجودت نپرداز، چرا که برای دیدن حقیقت نیازی به هیچ ابزاری نیست. در واقع، اگر تو در خانهات بینا باشی، نیاز به عصا نخواهی داشت؛ چرا که در دنیای داخلیات، روشنایی هست.
هوش مصنوعی: چشم او همچنان که دانهای را میپراند، از خارها دور میشود، حتی اگر زیر سنگی گرانبها باشد، مور هم نمیتواند از آن دور بماند.
هوش مصنوعی: هرکسی که به بیگناهان آسیب بزند، مانند این است که خرمن خود را آتش زده، چرا که در نهایت، آتش به خانهٔ او نیز خواهد رسید.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده شده است که جهان با تمام شور و هیجانش، در واقع نمایانگر یک ترک در وجود خود انسان است. این ترک یا نقص میتواند به عنوان محلی برای آرامش و آسایش تعبیر شود. به عبارتی دیگر، در بین هیاهوی زندگی و مادیات، شاید همان نقصها و ضعفها بتوانند ما را به درک عمیقتری از وجود خود برسانند و ما را به آرامش برسانند، مانند سرنوشت منصور که در زندگیاش به چالشهای بزرگ مواجه شد.
هوش مصنوعی: شخصی که به زیبایی خود اطمینان دارد، نباید از نگاههای مردم غافل شود؛ چرا که زیبایی دل در پنهان مانده و مثل غنچهای است که هنوز شکفته نشده است.
هوش مصنوعی: در دنیا، افرادی که همیشه نگران آسیبهای اطرافشان هستند، با نغمههای بادهخواران معمولاً داستانهایی از چشمزخم و بدیها را نقل میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عشق کو تا گرم سازد این دلِ رنجور را
در حریمِ سینه افروزد چراغِ طور را
حیرتی دارم که با این نشأه سرشارِ عشق
دار چون بر دوشِ خود دارد سرِ منصور را
چند از هر کوکبی نیشی به چشمِ من خورد؟
[...]
بسکه بر هم زد ز ترکش خانه زنبور را
کرد چون مژگان به چشمم ظلمتستان نور را
کشتزار بی نیازی را غباری حاصل است
خرمن آید در نظر نقش پی ما مور را
می نماید در شب تاریک راه دور را
چشمی از شمع است روشن تر عصای کور را
رستمی، تا چون کمان حلقه بر خود غالبی
می کند گردآوری برگشتن از خود زور را
در پناه عجز ایمن گشتم از جور سپهر
[...]
شوق اگر بیپرده سازد حسرت مستور را
عرض یکخمیازه صحرا میکند مخمور را
درد دل در پردهٔ محویتم خون میخورد
از تحیر خشک بندیکردهام ناسور را
چارهسازان در صلاح کار خود بیچارهاند
[...]
میرساند از ره ظلمت به منزل مور را
آنکه پنهان در دل هر ذره دارد نور را
وادی عشق است و اول ترک هستی گفتهام
کردهام بر خویشتن نزدیک راه دور را
به نگردد از رفوکاری جراحتهای دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.