ز درد و داغ محبت سرشته اند مرا
در آفتاب قیامت برشته اند مرا
دل از مشاهده من کباب می گردد
به آب چشم یتیمان سرشته اند مرا
فنای من به نسیم بهانه ای بندست
به خاک با سر ناخن نوشته اند مرا
چگونه سبز شود دانه ام، که لاله رخان
به روی گرم، مکرر برشته اند مرا
ز من به نکته رنگین چو لاله قانع شو
که از برای درودن نکشته اند مرا
به کار بخیه زخمی نیامدم هرگز
ازین چه سود که هموار رشته اند مرا؟
غنیمت است که کارآگهان عالم غیب
به حال خویش چو صائب نهشته اند مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه و عشق عمیق شاعر است. شاعر میگوید که از محبت پر از داغ و رنج است و در روز قیامت به محاکمه کشیده خواهد شد. دل او به خاطر دیدن معشوق میسوزد و او حس میکند که به مانند یتیمان و با اشک آنان سرشته شده است. شاعر نیز به فنا و زوال خود به عنوان بهانهای در نسیم اشاره دارد و معتقد است که برای رشد و سبز شدن، به شرایط و عوامل مختلفی نیاز دارد. او همچنین به تماشاچیان میگوید که از زیباییاش قانع شوند و از او نمیخواهند که دچار زخم و درد شود. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که عالمان غیب، در اسرار وجود او تأمل کرده و او را در حال خویش به یاد داشتهاند.
هوش مصنوعی: از عشق و غم عشق مرا ساختهاند و در روز قیامت، در برابر همگان به نمایش خواهند گذاشت.
هوش مصنوعی: دل من از دیدن من در حال سوختن است، چرا که مرا با اشک چشمان یتیمان گره زدهاند.
هوش مصنوعی: من نزدیکی خود را با نسیمی که بهانهای شده، به خاک میبخشم، چون با سر ناخن بر زمین نوشتهاند که وجود من از آنِ آنجاست.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم جوانه بزنم و سبز شوم در حالی که چهره زیبای آنها بارها و بارها مرا تحت تاثیر قرار داده و دچار تردید کرده است؟
هوش مصنوعی: از من چیزی به دلپذیری و زیبایی گل لاله بخواه؛ چرا که من نیز برای زنده ماندن و قوت گرفتن، جانم را از دست ندادهام.
هوش مصنوعی: من هرگز نیامدهام که زخمهایم را بخیه بزنم، زیرا چه فایدهای دارد وقتی که من را به راحتی در مسیر خود هدایت میکنند؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خوشبختانه افرادی که با مسائل و نادیدنیهای جهان آشنا هستند، به من اجازه دادهاند که به وضعیت خودم بپردازم و در دنیای خودم باقی بمانم. این فرصت یا نعمت را مغتنم میشمارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اگر نه، از گل محنت سرشته اند مرا؟
چرا بجبهه خط، چین نوشته اند مرا؟
چنان ز حاصل خود غافلم، که پنداری
هنوز در گل هستی نکشته اند مرا؟
ز باز چیدن دامان فیض، دانستم
[...]
به خون دیدهٔ حسرت سر رشته اند مرا
زسوز عشق نکویان برشته اند مرا
ندیده رنگ رخم روی سرخیی هرگز
خط جبین مگر از زر نوشته اند مرا
همیشه بسته لب از عیب مردمان باشم
[...]
چو تخم اشک بهکلفت سرشتهاند مرا
به ناامیدی جاوید گشتهاند مرا
به فرصت نگه آخر است تحصیلم
برات رنگم و برگل نوشتهاند مرا
طلسم حیرتم ویک نفس قرارم نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.