بلبلم اما رسد بر لاله و گل ناز من
دست گلچین می رود از کار از آواز من
رشته ذوق گرفتاری به بالم بسته اند
نگذرد از گوشه بام قفس پرواز من
جوهرم را تا به سنگ امتحان زد کوهکن
تیشه فولاد خود را کرد پای انداز من
سهل باشد از فغانم گر قفس مجمر شود
بیضه چون فانوس بود از شعله آواز من
همچو شاخ پر ثمر وقت است پشتش بشکند
از هجوم عندلیبان گوشه های ساز من
تا به دارالامن صلح کل رسیدم، کبک مست
خواب راحت می زند در چنگل شهباز من
صبحم، اما چون شبم در پرده پوشی ها مثل
مشرق لب را نداند آفتاب راز من
سر فرو نارد به شاخ پست طوبی فطرتم
می زند پر در فضای لامکان، انداز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شاعرانه به بیان احساسات و تجارب شخصی شاعر میپردازد. شاعر از محدودیتهای زندگی و قفسهایی که او را محصور کردهاند، سخن میگوید. او به زیبایی و لطافت گلها و آوازش اشاره میکند و به اینکه صدایش همچون شعلهای در قفس اسیر است، اما در عین حال آرزوی پرواز و آزادی دارد. شاعر به سختیها و چالشهایی که در زندگی با آنها مواجه شده، اشاره میکند و به نوعی از احساس ناامیدی و آرزو برای رسیدن به صلح و آرامش سخن میگوید. در نهایت، او تأکید میکند که حتی با وجود همه موانع، خواستههای درونیاش همچنان برای پرواز و آزادی هستند.
هوش مصنوعی: من بلبل هستم و صدایم به لاله و گل نازم میرسد، ولی دست گلچین از صدای من دور میشود.
هوش مصنوعی: احساسات و هنر من به زنجیر کشیده شدهاند و نمیتوانم از گوشه قفس خود پرواز کنم.
هوش مصنوعی: کوهکن برای آزمایش اصل و ماهیت مرا، چکش و تیشه فولادیاش را به کار گرفت و به سنگ سخت کوه زد.
هوش مصنوعی: اگر صدای من به اندازهای بلند شود که قفس به آتش بیفتد، مثل این است که تخم مرغی روشن شده و مانند فانوس درخشندگی پیدا کند.
هوش مصنوعی: زمان مانند شاخهای پر از میوه است که اگر تحت فشار و هجوم مشکلات قرار گیرد، ممکن است بشکند. در این حالت، من هم به گوشهای از موسیقی و هنر خود پناه میبرم.
هوش مصنوعی: وقتی به مکانی امن و آرامش بخش رسیدم، پرندهای که نشانه خوشحالی و راحتی است، در دستان من نوازش میشود.
هوش مصنوعی: صبح من فرارسیده است، اما حالتی مثل شب دارم، در پردهها و پوششهای مختلف پنهان شدهام. درست مانند مشرق که لبخند آفتاب را نمیداند، رازهای من نیز ناشناخته باقی مانده است.
هوش مصنوعی: سر بر نیاوردن به درخت پائین طوبی، نشاندهندهی این است که فطرت من در حال پرواز در فضایی بیمحدودیت است، به اندازه او.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا جدائی برگزید آن ماه دستان ساز من
جز بگاه ناله نشنید است کس آواز من
کین او همراه من شد مهر من همراه او
ناز من دمساز او شد رنج او دمساز من
جای سیصد ناز گردد نزد من یک رنج او
[...]
حیرت آهنگم که میفهمد زبان راز من
گوش بر آیینه نه تا بشنوی آواز من
نالهها در سینه از ضبط نفس خون کردهام
آشیان لبریز نومیدیست از پرواز من
حسن اظهار حقیقت پر نزاکت جلوه بود
[...]
با جفا جوی او مشکل شود دمساز من
ور کسی از عاشقان با وی بسازد باز من
هر دو تا داریم چون در پرده دارم راز من
غمزهٔ خونریز یار و دیدهٔ غماز من
از رقیبم گوئیا نشناخت امشب کاین قدر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.