حیرت آهنگم که میفهمد زبان راز من
گوش بر آیینه نه تا بشنوی آواز من
نالهها در سینه از ضبط نفس خون کردهام
آشیان لبریز نومیدیست از پرواز من
حسن اظهار حقیقت پر نزاکت جلوه بود
تا به بزم آیم زخلوت سوخت رنگ ناز من
لفظ شد از خودفروشی معنی بیرنگیام
نیست غیر از من کسی چون بوی گل غماز من
دل به هر اندیشه طاووس بهاری دیگر است
در چه رنگ افتاده است آیینهٔ گلباز من
مشت خاکی بودم آشوب نفس گل کردهام
نالهای کز سرمه جوشاندم بس است اعجاز من
داغ شو ای پرسش از کیفیت حال سپند
نغمهای دارم که آتش میزند در ساز من
گوش گو محرم نوای پردهٔ عجزم مباش
اینقدر ها بسکه تا دل میرسد آواز من
با مزاج هستیام ربطی ندارد عافیت
رنگ تصوبر دلم خونست و بس پرواز من
شمع را در بزم بهر سوختن آورده است
فکر انجامم مکن گر دیدهای آغاز من
چشم تا بر هم زنم زین دامگاه آزادهام
در خم مژگان وطن دارد پر پرواز من
اینقدر بیدل به دام حیرت دل میتپم
ره ز من بیرون ندارد فکر گردون تاز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا جدائی برگزید آن ماه دستان ساز من
جز بگاه ناله نشنید است کس آواز من
کین او همراه من شد مهر من همراه او
ناز من دمساز او شد رنج او دمساز من
جای سیصد ناز گردد نزد من یک رنج او
[...]
بلبلم اما رسد بر لاله و گل ناز من
دست گلچین می رود از کار از آواز من
رشته ذوق گرفتاری به بالم بسته اند
نگذرد از گوشه بام قفس پرواز من
جوهرم را تا به سنگ امتحان زد کوهکن
[...]
با جفا جوی او مشکل شود دمساز من
ور کسی از عاشقان با وی بسازد باز من
هر دو تا داریم چون در پرده دارم راز من
غمزهٔ خونریز یار و دیدهٔ غماز من
از رقیبم گوئیا نشناخت امشب کاین قدر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.