گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را
به دست دیو سپردیم خاتم جم را
حریم سینه عاشق عجب شبستانی است
که یک هواست در او شمع سور و ماتم را
مکن به عشق سخن نقل ای خرد برخیز
که به ز نقل مکان نیست نقل، ملزم را
اگر تپیدن دل ترجمان نمی گردید
که می شناخت درین تیره خاکدان غم را؟
زمانه ای است که با صد گره گشا خورشید
گره ز دل نتواند گشود شبنم را
چه حاجت است مسیحا به گفتگو آید؟
حجاب، شاهد عصمت بس است مریم را
به روی زنده دلی آفتاب خنده زند
که همچو صبح تواند شمرده زد دم را
محرران سخن، شاه بیت ابرویند
ز روی نسخه تشریح، روی عالم را
نماند فیض درین خشک طینتان صائب
مگر به آب رسانیم خاک حاتم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درباره زیبایی و درد عاشقانه سخن میگوید. او اشاره میکند که زلف معشوق را به دیگران سپرده و قدرت عشق را در حریم دل عاشق توصیف میکند. شاعر همچنین به بیفایده بودن سخن گفتن از عشق در زمانهای که دلها در غم گرفتارند، اشاره میکند. او بر این باور است که عشق باید از دل و بدون گفتوگو درک شود. شاعر در نهایت، به ضرورت آبیاری و پرورش روحی اشاره میکند تا زندگی و هنر زنده بماند. به طور کلی، این متن ابراز احساسات عمیق و تفکری فلسفی نسبت به عشق و زندگی دارد.
هوش مصنوعی: ما موهای پر پیچ و خم خود را به بیگانگان سپردیم و انگشتر گرانبهای جمشید را به دیو دادیم.
هوش مصنوعی: سینهی عاشق فضای عجیبی است که در آن حس و حال شادی و غم به طور همزمان وجود دارد. در اینجا، مانند یک مهمانی بزرگ، هر دو احساس با هم حاضرند.
هوش مصنوعی: در عشق، فقط حرف زدن کافی نیست؛ ای خرد، برخیز و عمل کن. چرا که تغییر محل و جابهجایی، مهمتر از صرفاً صحبت کردن درباره عشق است.
هوش مصنوعی: اگر ضربان قلب نمیتوانست احساسات را بیان کند، آیا دل نمیدانست در این دنیای پر از غم و اندوه چه احساسی دارد؟
هوش مصنوعی: در این زمانه، حتی با تمام تلاشها و نور خورشید، نمیتوان درد و مشکلات دل را برطرف کرد و شبنم نمایانگر لطافت و زیبایی نیز نمیتواند کمک کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نیازی نیست مسیحا (نجاتدهنده) در مورد معجزات خود صحبت کند، زیرا مریم (مادر حضرت عیسی) خود به تنهایی نمایانگر پاکی و قداست است و وجود او به تنهایی کافی است.
هوش مصنوعی: در چهره فردی شاداب و زنده، نور خنده و شادی مانند نور خورشید میتابد، چرا که این فرد همانند صبح نیز میتواند به آرامی و به دقت، لحظهها را بیان کند و زندگی را جلوهگر سازد.
هوش مصنوعی: نویسندگان و شاعران چونانی هستند که زیبایی ابروها، آنها را از روی نسخهای که خلق کردهاند، میتوان دید؛ آنها چهرهی عالم را از دیدگاه خود توصیف میکنند.
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره میشود که اگر بخواهیم از خاک بیروح و بیثمر بهرهبرداری کنیم، باید آن را سیراب کنیم و زندگی ببخشیم. به عبارتی، برای اینکه ماده بیجان و بیفایدهای به نتیجه برسد، نیاز به آب و زندگی داریم. همچنین، به خاک حاتم، که نماد سخاوت و بخشندگی است، اشاره شده تا نشان دهد باید دل و جان در کارها به کار برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز فضل داشته آدمی و آدم را
ز صنع ساخته هشده هزار عالم را
زهی به تیغ شجاعت گرفته عالم را
حدیث جنک تو جان تازه کرد ستم را
ابولمظفر منصور قاسم پرناک
که جرعه نوشی جامت نمیسزد جم را
غمی نماند جهان را بیمن دولت تو
[...]
منم که یافته ام ذوق صحبت غم را
به صبح عید دهم وعده ی شام ماتم را
ز لاف صبر بسی نادمیم، طعنه مزن
مروت که ملامت بلاست ملزم را
به لذت ابد ار زنم او دلا مژده
[...]
مَکِش زِ دستِ من، آن ساعدِ نِگارین را
که خون زِ دستِ تو، بسیار دَر دل است، مَرا
منم که داغ دلم دشمن است مرهم را
نمیدهم به شب قدر روز ماتم را
خدنگ یار مگر چاک سینهام بگشود؟
که سوخت شعله طوفان عشق عالم را
به گلشنی که نسیم دلم گذشته بر آن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.