گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

افزود گرانباری غفلت ز شتابم

شد آبله پای طلب پرده خوابم

آن سوخته جانم که به هر سوی دواند

مانند سگ هرزه مرس موج سرابم

خونابه اشک است مرا باده گلرنگ

هر چند جهان مست شد از بوی کبابم

در مشرب من تلخ می آب حیات است

از چشمه کوثر نتوان راند به آبم

افسوس بودحاصل تخمی که مرا هست

در شوره زمین صرف شود اشک سحابم

نومید نیم از کرم پیر خرابات

در بحر شکسته است سبو همچو حبابم

چون صبح شمرده است نفس در جگر من

نقدست ز روشن گهری روز حسابم

طول املم بسته به زنجیر اقامت

هر چند چو اوراق خزان پا به رکابم

صائب دگر از هوش و خرد طرف نبندد

هر کس دهنی تلخ کند از می نابم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode