روی سخن ز آینهرویان ندیدهام
گاهی ز پشت آینه حرفی شنیدهام
در قبضه من است رگ خواب هرچه هست
هر کوچهای که هست به عالم دویدهام
لبتشنهٔ فراقم و آمادهٔ وداع
تیر ز شست جسته، کمان کشیدهام
از جور روزگار ندارم شکایتی
این گرگ را به قیمت یوسف خریدهام
دامنفشان گذشتهام از باغ چون نسیم
چون گل به رنگ و بوی بساطی نچیدهام
مورم ولی به بال و پر حرف شکرین
خود را به روی دست سلیمان کشیدهام
جوشیدهام به دشمن خونخوار چون شراب
بر روی تیغ گرمتر از خون دویدهام
آن دانهام که سرمه شده است استخوان من
تا خویش را ز خوشه به خرمن کشیدهام
چون شمع اگر چه هر رگ من جوی آتشی است
در کام اهل دل ثمر نارسیدهام
همت به سیر چشمی من ناز میکند
آب حیات را به تکلف چشیدهام
بر روی نازبالش گل تکیه میکند
عاشق به شوخ چشمی شبنم ندیدهام
اهل نظر به چشم مرا جای میدهند
آن قطرهام کز آبله دل چکیدهام
صائب چو نیست اهل دلی در بساط خاک
من نیز پا به دامن عزلت کشیدهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاها بدیدهای که دلم را خدای داد
در دیدهٔ تو معنی نیکو بدیدهام
چون کردگار ذات شریفت بیافرید
گفت ای کسی که بر دو جهانت گزیدهام
راضی بدان نیم که به غیری نگه کنی
[...]
از گلستان وصل نسیمی شنیدهام
دامن گرفته بر اثر آن دویدهام
بیبدرقه به کوی وصالش گذشتهام
بیواسطه به حضرت خاصش رسیدهام
اینجا گذاشته پر و بالی که داشته
[...]
از بس که روز و شب غم بر غم کشیدهام
شادی فکندهام غم بر غم گزیدهام
شادی به روی غم که غمم غمگسار گشت
کم غم چو روی شادی عالم بدیدهام
گر نیز شادی است درین آشیان غم
[...]
من هر چه دیدهام ز دل و دیده دیدهام
گاهی ز دل بود گله، گاهی ز دیدهام
من هر چه دیدهام ز دل و دیدهام کنون
از دل ندیدهام همه از دیده دیدهام
آه دهن دریده مرا فاش کرد راز
[...]
من ترک زهد کرده و رندی گزیدهام
خاشاک راه داده و گوهر خریدهام
تا کردهام ز منزل هستی سفر گزین
نارفته نیمگام به مقصد رسیدهام
نقش جمال دوست که خورشید عکس اوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.