به شور عشق و جنون همچو صبح مشهورم
شکسته است نمکدان چرخ را شورم
ز جوش سینه من خم به وجد می آید
چکیده کف عشقم، شراب منصورم
به روی گرم غریبی چنان فریفت مرا
که دل ز صبح وطن سرد شود چو کافورم
به نکهتی که ازین باغ رزق من کردند
چه خانه ها که پر از شهد کرد زنبورم
چو صبح اگر چه جهان روشن است از نفسم
غبار خاطر محفل چو شمع بی نورم
چه نسبت است به مژگان مرا نمی دانم
که پیش چشمم و از پیش چشمها دورم
چه شعله بود که زد حرص در نهاد مرا
که دل خنک نشد از موی همچو کافورم
سبوی جسم کجا سد راه من گردد
شکست شیشه چرخ از شراب پر زورم
به راه راست دلالت مکن مرا صائب
که زه به خویش نگیرد کمان پرزورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری احساساتی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و شور و شوق خود سخن میگوید. او خود را به صبح عشق تشبیه کرده و بیان میکند که مانند نمکدانی شکسته، دچار آشفتگی شده است. احساسات عمیق او به گونهای است که فریاد زنده بودنش بهوضوح در کلامش مشهود است. شاعر از زیبایی وسوسهانگیز عشق و اثرات آن بر زندگیاش صحبت میکند و به تضاد میان روشنایی و تاریکی در احساساتش اشاره میکند. همچنین به ناخوشایندی و غم دل اشاره دارد و در عین حال از لذتهای عمیق ناشی از عشق میگوید. بهطور کلی، شعر به ابراز عشق و احساسات پیچیده انسانی پرداخته و نمایانگر مبارزات درونی شاعر است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و جنون، مانند صبحی که معروف است، حالتی رقیق و ناپایدار دارم. زندگیام دچار تغییر و تلاطم شده و در نتیجه، شور و حال من به شدت افزایش یافته است.
هوش مصنوعی: از شور و هیجان دل من، خم شراب پر میشود و از عشق من، نوشیدنیای به یاد منصور به وجود میآید.
هوش مصنوعی: دیدن چهره دلربای یک غریبه، چنان مرا مجذوب کرد که دل و جانم از یاد صبح و شادابی وطن سرد و بیروح شد.
هوش مصنوعی: به خاطر خوشههای شیرینی که از این باغ به من دادهاند، چه خانههایی که زنبورها پر از عسل کردهاند.
هوش مصنوعی: اگر چه صبحگاه دنیا پر از روشنی است، اما من مانند شمعی بینور، به خاطر اندوهی که در دل دارم، غبار ذهنی و خیالهایم مانع از درخشش واقعیام میشود.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه ارتباطی با مژگان تو دارم، چرا که تو نزدیکی و من از نگاهها دورم.
هوش مصنوعی: چه آتش و هیجانی در وجودم به وجود آمد که دل من با وجود موی مانند کافور، هنوز آرام نمیشود.
هوش مصنوعی: جسم من مانند یک ظرف است که نمیتواند مانع من شود و هیچ چیزی نمیتواند از شدت نوشیدن شراب قویام جلوگیری کند.
هوش مصنوعی: از من نخواه که مرا به مسیر درست راهنمایی کنی، زیرا تیرهای کمانم به خودی خود قدرت کافی دارند و نیازی به هدایت ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدای داند کز غم چگونه رنجورم
غمان گیتی گنج است و من چو گنجورم
چو زیر طنبور از غم همی بنالم زار
بدل ز شادی و خوشی تهی چو طنبورم
بشهرهای خراسان و شهرهای عراق
[...]
دلم ببرد و قرارم برفت و معذورم
که کرد مستِ خراب آن دو چشمِ مخمورم
بتی که در طلبِ وصلِ او چو مدهوشان
گرم سر و دل و ترتیب نیست معذورم
مقرّرست به نزدیکِ عاقلانِ جهان
[...]
نشسته بر سر گنج به فقر مشهورم
نهفته در ته دامن چراغ بی نورم
مسیح تا دم آخر فسون دمید و هنوز
به صد جراحت روز نخست رنجورم
چنان به خواهش دیدار رفته ام شب وصل
[...]
ازین شکسته دلم گر نحیف و رنجورم
که در غمش بگریبان نمی رسد زورم
هزار بار ازین همرهان گسستم و باز
فلک نهشت جدا همچو تار طنبورم
سرم بغیر گریبان فرو نمی آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.