عشق را در تنگنای سینه پنهان کردهایم
شور محشر را حصاری در نمکدان کردهایم
در صفای سینه ما طوطیان را حرف نیست
از تریهای فلک آیینه پنهان کردهایم
سنگ طفلان را دهد گرد یتیمی خاکمال
از سواد شهر تا رو در بیابان کردهایم
نیست طول عمر را کیفیت عرض حیات
ما به آب تلخ صلح از آب حیوان کردهایم
تا عزیزان جهان ما را فرامش کردهاند
سجدههای شکر پیش طاق نسیان کردهایم
مطلب ما ترک سر بر خویش آسان کردن است
گر لبی چون پسته زیر پوست خندان کردهایم
کشت ما را خوشهای گر هست آه حسرت است
در زمین شور تخم خود پریشان کردهایم
در شبستان عدم صبح امید ما بس است
آنچه از انفاس صرف آه و افغان کردهایم
چون به صید جغد چون دون همتان قانع شویم؟
ما که خود را بر امید گنج ویران کردهایم
چون سمندر صائب از اقبال عشق بیزوال
آتش سوزنده را بر خود گلستان کردهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تنگنا و دردهای عشق اشاره کرده و نشان میدهد که احساساتش را در دل پنهان کرده است. او از شور و شوقی صحبت میکند که در بین خود سرکوب شده و به طریقی محدود گردیده است. تصویر طوطیانی که در سینه او جای دارند، نشان از امید و آرزوهایی است که در دل باقی مانده اما به آنها پرداخته نمیشود. شاعر همچنین به سختیهای زندگی و یتیمی کودکان اشاره میکند و از تلخیهای زندگی در آبی خالی از رحمت یاد میکند. در نهایت، او به امید و صبر در برابر ناامیدیها تأکید میکند و میگوید که باید همچنان به عشق و امید ادامه داد. این شعر نشاندهنده تضاد بین عشق و ناامیدی است و تلاش شاعر برای حفظ امید به رغم همه دشواریهاست.
هوش مصنوعی: ما احساسات عمیق عشق را در دل خود پنهان کردهایم و هیجانهای بزرگ را در محدودیتهای کوچک قرار دادهایم.
هوش مصنوعی: در دل پاک ما جایی برای پرندگان نیست، چرا که رازهای آسمان را پنهان کردهایم.
هوش مصنوعی: کودکان بیسرپرست نیازمند حمایت هستند و ما به جای کمک به آنها، آنها را در غم و افسردگی رها کردهایم و از شهر دور کردهایم.
هوش مصنوعی: طول عمر به خودی خود اهمیت ندارد، بلکه کیفیت زندگی ما به نوع تجربهها و لحظاتی که داریم بستگی دارد. ما با پذیرش چالشها و مشکلات، زندگیمان را به شکلی پربارتر و ارزشمندتر کردهایم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که عزیزان دنیا ما را فراموش کردهاند، ما همچنان برای شکرگزاری سجده کردهایم و به فراموشی روی آوردهایم.
هوش مصنوعی: موضوع ما این است که باید به راحتی از خود گذشتگی کنیم، حتی اگر لبخند و شادیمان درونمان پنهان شده باشد و ظاهری خوشحال داریم.
هوش مصنوعی: اگر خوشهای از محصول ما وجود دارد، نشان از اندوه و حسرت ماست، چرا که در این زمین نامناسب، بذر خود را به شدت پخش کردهایم.
هوش مصنوعی: در تاریکی و نبودن، امید ما به صبح روشن است و آنچه که از نفسمان صرف ناله و آه کردهایم، کافی است.
هوش مصنوعی: وقتی به شکار جغد میرویم، چطور میتوانیم به شکار چیزهای کمارزش راضی شویم؟ ما که خود را بر امید یافتن گنجی در ویرانهها ساختهایم.
هوش مصنوعی: مانند سمندر که با عشق جاودان از آتش سوزان نمیترسد، ما نیز این آتش را به باغی از گلستان تبدیل کردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این عنایت بین که ما دربارهٔ جان کرده ایم
جان سرمست خوشی ایثار جانان کرده ایم
بنده ایم و بنده فرمانیم و فرمان می بریم
هرچه ما کردیم در عالم به فرمان کرده ایم
حضرتش سلطان و ما از جان غلام خدمتش
[...]
بیهده عمری به صرف مهر خوبان کردهایم
درد بود است آنچه او را فکر درمان کردهایم
لطمهها چون گو بسی خوردیم از چوگان زلف
بر سر میدان عشقت تا که جولان کردهایم
نیست در این شهر طفلی کاو نخوانده درس عشق
[...]
جلوه معنی به جیب وهم پنهان کردهایم
یوسفی در چارسوی دهر نقصان کردهایم
پشت بر کوه است طاقت تکیه تا بر رحمت است
کار دشوار است و ما بر خویش آسان کردهایم
رنگها چون شد فراهم مصرفی دیگر نداشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.