جلوه معنی به جیب وهم پنهان کردهایم
یوسفی در چارسوی دهر نقصان کردهایم
پشت بر کوه است طاقت تکیه تا بر رحمت است
کار دشوار است و ما بر خویش آسان کردهایم
رنگها چون شد فراهم مصرفی دیگر نداشت
خلد را نقش و نگار طاق نسیان کردهایم
ناله را از شعله آیین چراغان بستهایم
گریه را از جوش خون تسبیح مرجان کردهایم
از شرر گل در گریبان نشاط افگندهاند
خندهها بر فرصت عشرتپرستان کردهایم
میگساران قحط و ما بیصبر عشرت مفت کیست؟
باده ما تا کهن گردید ارزان کردهایم
زاهد از ما خوشه تا کی به چشم کم مبین
هی نمیدانی که یک پیمانه نقصان کردهایم
راز ما از پرده چاک گریبان بازجوی
نامه شوق تو باز از طرف عنوان کردهایم
حیف باشد خارها در راه مهمان ریختن
با خیالش شکوه از بیداد مژگان کردهایم
حقشناس صحبت بیتابی پروانهایم
گرچه مشق ناله با مرغ سحرخوان کردهایم
میدهد چشمش به یک پیمانه هر میخوار را
عشوه ساقی به کار کفر و ایمان کردهایم
غالب از جوش دم ما تربتش گلپوش باد
پردهساز ظهوری را گلافشان کردهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این عنایت بین که ما دربارهٔ جان کرده ایم
جان سرمست خوشی ایثار جانان کرده ایم
بنده ایم و بنده فرمانیم و فرمان می بریم
هرچه ما کردیم در عالم به فرمان کرده ایم
حضرتش سلطان و ما از جان غلام خدمتش
[...]
عشق را در تنگنای سینه پنهان کرده ایم
شور محشر را حصاری در نمکدان کرده ایم
در صفای سینه ما طوطیان را حرف نیست
از تریهای فلک آیینه پنهان کرده ایم
سنگ طفلان را دهد گرد یتیمی خاکمال
[...]
بیهده عمری به صرف مهر خوبان کردهایم
درد بود است آنچه او را فکر درمان کردهایم
لطمهها چون گو بسی خوردیم از چوگان زلف
بر سر میدان عشقت تا که جولان کردهایم
نیست در این شهر طفلی کاو نخوانده درس عشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.