گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

چون صدف دستی که از بهر گهر برداشتم

گر به دندان می گرفتم عقد گوهر داشتم

بستر وبالین من بود از پروبال هما

تا درین بستانسرا سر در ته پرداشتم

دامن پاک قیامت را چرا در خون کشم

من که زخم از خنده خود همچو گل برداشتم

تیرم از تسخیر آن آیینه رو آمد به سنگ

من که در پیشانی اقبال سکندر داشتم

کار روغن می کند با شعله بیباک آب

شد زیاد از تیغ او شوری که در سر داشتم

پای سیرم خشک گردید از غرور زهد کاش

بادبانی چون حباب از دامن ترداشتم

نشتر از نامردمی در پرده چشمم شکست

از ره هر کس به مژگان خار و خس برداشتم

سبزه خط زهر قاتل شد بر آن تیغ نگاه

من به این فصل بهار امید دیگرداشتم

آه سردی بود کز دل از ندامت جسته بود

سایه بیدی که در صحرای محشر داشتم

از رگ خامی همان در پیچ و تابم گرچه من

بستر وبالین زآتش چون سمندر داشتم

هرگز از وحشت نیاسودم درین آرامگاه

تکیه بر شمشیر از پهلوی لاغر داشتم

چون سبو در گردن می شد حمایل عاقبت

دست کوتاهی که دایم در ته سر داشتم

بی نیاز از خلق از دست دعای خود شدم

حاصل عالم ازین یک کف زمین برداشتم

طوطی من صائب از گفتار شکر می فشاند

تا ز عشق آیینه رویی در برابر داشتم

 
 
 
امیر معزی

دوش با سیمین صنوبر در نهان سر داشتم

ای خوش آن عیشی که با سیمین صنوبر داشتم

در برمن بود تا روز آن نگار نوش لب

داد خود تا روز از آن نوشین لبان برداشتم

زیبد ار با ماه تابان برزنم زیرا که دوش

[...]

سنایی

من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم

کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم

داشتم در بر نگاری را که از دیدار او

پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم

نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل

[...]

کمال خجندی

دوش بی روی تو روی از خون دل برداشتم

بار بر دل پای در گل دست بر سر داشتم

داده جان بر باد و برخاک درت بنهاده روی

دیده غرق آب و دل در عین آذر داشتم

بی فروغ شمع روی مجلس آرایت چو شمع

[...]

کلیم

تا ز خواب مستی غفلت سری برداشتم

چون حباب از سر نهادم هرچه در سر داشتم

کس چو من از مزرع امید حاصل برنداشت

کاشتم تخم هوس‌ها را و دل برداشتم

در بیابان طلب از ننگ واپس‌ماندگی

[...]

صائب تبریزی

شب که آن آیینه رو را در برابر داشتم

طالع فغفور و اقبال سکندر داشتم

شرح می دادم به آن لب تلخکامیهای خویش

راه حرفی همچو طوطی پیش شکر داشتم

بر لب سر چشمه کوثر ز روی شرمگین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه