جدا ز دولت وصلش به گریه ام مشغول
به سبحه است سر و کار عامل معزول
به آب تا نرساند روان نمیگردد
به خانهای که کند قهرمان عشق نزول
سپهر دشمن جانهای آرزومندست
که بر بخیل گران است میهمان فضول
تمام سجده سهوست طاعتی که مراست
مگر به قبله ابروی او شود مقبول
نظر سیاه نسازد به کام هر دو جهان
ز گرد راه تو هر دیدهای که شد مکحول
تلاش کام تو را زیر چرخ زیبنده است
به صید ماهی اگر غرقه میشود مشغول
مرا ز پست و بلند سپهر باکی نیست
به یک قرار بود مهر در طلوع و افول
بود چو سنگ فلاخن همیشه سرگردان
سبکسری که ز میزان عدل کرد عدول
مراست گوشه دل خوشتر از چمن صائب
که زیر بال بود گلستان مرغ ملول
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان جدایی و عشق، و همچنین غم و اندوه ناشی از فراق میپردازد. شاعر به صبوری و تلاش در عشق اشاره میکند و بیان میکند که برای او، وصل به محبوب، اهمیت بالایی دارد. او به مشکلات و چالشهای زندگی اشاره کرده و میگوید که با وجود سختیها و بیعدالتیها، عشق و امید را فراموش نکرده است. در انتها، شاعر به آرامش و خوشی در دل و دلخوشیهای کوچک اشاره میکند که برایش از هر زیبایی دیگری مهمتر است.
هوش مصنوعی: من به خاطر دوری از وصلش به شدت ناراحت و گریهام مشغول به ذکر و دعا هستم، در حالی که کارهای شخصی که از مقامش برکنار شده، به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که روح به آب نرسد، آرامش نمییابد و به خانهای که معشوق در آن حضور نداشته باشد، نمیتوان روزگار خوشی را سپری کرد.
هوش مصنوعی: آسمان دشمن روحها و آرزوهای ماست، زیرا بر کسانی که بخیل و حسودند، پذیرش مهمان نادان دشوار و دشوارتر است.
هوش مصنوعی: تمام تلاشها و عبادتهایی که انجام میدهم، در نهایت بیفایده است، مگر اینکه توجه و محبت او را جلب کند.
هوش مصنوعی: نگاه تیره و ناپسند کسی نمیتواند از خوشی و زیبایی دو جهان بکاهد. هر چشمی که به سوی تو برافروخته شده و آراسته گشته، از نور عشق تو پر شده است.
هوش مصنوعی: تلاش برای رسیدن به آرزوهایت همچون زیر چرخهای سختیها قرار گرفتن است، حتی اگر در پی شکار چیزی باارزش مانند ماهی باشی و در این راه دچار مشکل و غرق شوی.
هوش مصنوعی: من از تغییرات و نوسانات آسمان نگران نیستم، چون عشق و محبت به طور ثابت و پیوسته در زندگیام وجود دارد.
هوش مصنوعی: همچون سنگی در فلاخن، همیشه در حال حیرت و سردرگمی است کسی که از اصول عدالت منحرف میشود و به نادرستی میرود.
هوش مصنوعی: گوشه دل من ناگوارتر از چمن نیست، زیرا زیر پر پرنده خسته، گلستانی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عزیز کرد مرا باز در محل قبول
ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
چنان شنید ز من شعر، کاحمد مختار
شنید وحی ز روحالامین به وقت نزول
چو در ستایش او لفظ من مکرر شد
[...]
همیشه روز تو چون عید و روزه ات مقبول
دلت بطاعت و دستت بمکرمت مشغول
زنفس او به لطافت همی رسند نفوس
ز عقل او متحیر همی شوند عقول
به گاه عزم دلیر و به گاه حزم حذور
گه غضب متانی، به گاه عفو عجول
مدار علم و عمل بر لطافتش مقصور
[...]
من ایستادهام اینک به خدمتت مشغول
مرا از آن چه که خدمت قبول یا نه قبول
نه دست با تو درآویختن نه پای گریز
نه احتمال فراق و نه اختیار وصول
کمند عشق نه بس بود زلف مفتولت
[...]
نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول
سری ز عقل نفور و دلی ز خلق ملول
در اوفتاده به گردابِ فکر و قلزمِ عشق
که نه نهایتِ عرضش بود نه غایتِ طول
ولایتی که به دیوانگانِ عشق دهند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.