مشو چو بیخبران غافل از نظاره گل
که یک دو صبح بود شوخی ستاره گل
برآن سیاه گلیم است سیر باغ حلال
که همچو سوخته درگیرد از شراره گل
گلی که آفت پژمردگی نمی بیند
همان گل است که چینند از نظاره گل
چه خوشنماست ز معشوق شیوه عاشق
کباب کرد مرا جیب پاره پاره گل
برد ز هوش نگاهی لطیف طبعان را
ز یک پیاله بود مستی گذاره گل
دلیل عشق حقیقی است عشقهای مجاز
به آفتاب رسد شبنم از نظاره گل
فغان که بلبل ما در نیافت از مستی
که یک کتاب سخن بود هر اشاره گل
نه شبنم است که از گوش گل چکد صائب
که شد ز ناله ما آب گوشواره گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.