می کشی چون با حریفان باده لایعقل مباش
از خداچون غافلی باری ز خود غافل مباش
دعوی خون را همین جا بانگاهی صلح کن
روز محشر درکمین دامن قاتل مباش
در میان شبنم ما و فروغ آفتاب
ای سحاب بی مروت بیش ازین حایل مباش
سبحه تزویر را در گردن زاهد فکن
روزو شب محشور با صد عقده مشکل مباش
می دهد خارو خس اندیشه را حیرت به آب
محو حق شو، پیرو اندیشه باطل مباش
رو نمی بیند خدنگ مو شکاف انتقام
گر شکست خود نخواهی در شکست دل مباش
گوشه ای گیر از محیط بیکنار آرزو
بیش ازین خاشاک این دریای بی ساحل مباش
داغ محرومی منه برجبهه اهل سؤال
نور استحقاق گو درجبهه سایل مباش
ریزش خود راچو ابر نوبهاران عام کن
چون توداری قابلیت گو طرف قابل مباش
هر چه از خرمن نصیب مور شد آن رزق توست
گرنه از بی حاصلانی درغم حاصل مباش
طی عرض راه، طول راه را سازد زیاد
در ره حق همچو مستان هر طرف مایل مباش
صائب اوراق هوس رادر گذار باد ریز
بیش ازین شیرازه این دفتر باطل مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سنایی جان ده و در بند کام دل مباش
راه رو چون زندگان چون مرده بر منزل مباش
چون نپاشی آب رحمت نار زحمت کم فروز
ور نباشی خاک معنی آب بی حاصل مباش
رافت یاران نباشی آفت ایشان مشو
[...]
بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین دل مباش
دردمندان توییم از حال ما غافل مباش
اختر فرخنده فالی ماه هر مجلس مشو
آفتاب بی زوالی شمع هر محفل مباش
پای بر جا همچو سروم در هوای قد تو
[...]
ای دل اندر راه او ده اسبه ران را جل مباش
چست ران چالاک رو لابث مشو کاهل مباش
تا جمال او نه بینی یک نفس ساکن مشو
تا نیایی وصل ره رو رهن هر منزل مباش
خویشتن را بیمحابا در خطرها در فکن
[...]
سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل مباش
بیش از این در قید زلف و پیچش کاکل مباش
از هزاران بی وفا عاشق چه حاصل عشق را
باغ باید سبز گو تعریف گر بلبل مباش
تیغ همت تیز می باید که در قتل عدو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.