بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین دل مباش
دردمندان توییم از حال ما غافل مباش
اختر فرخنده فالی ماه هر مجلس مشو
آفتاب بی زوالی شمع هر محفل مباش
پای بر جا همچو سروم در هوای قد تو
هر زمان چون شاخ گل سوی دگر مایل مباش
دانه خال توام بر روی گندمگون بس است
گو مرا از خرمن هستی جوی حاصل مباش
ساربان چون محمل لیلی ز حی بیرون برد
منع مجنون کی تواند کاندر پی محمل مباش
چند روزی بر در یارم اقامت آرزوست
ای اجل سرعت مکن وی عمر مستعجل مباش
پی به سر جان و دل بر جامی از عشق بتان
بیش ازین حیران شده در نقش آب و گل مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از محبوبی بیوفا میخواهد که نسبت به درد و رنج او بیرحم نباشد و به حالش توجه کند. او به محبوب یادآوری میکند که نباید همچون اختران در هر مجلس خود را نشان دهد و باید به وفاداری متمایل باشد. شاعر همچنین از محبوب میخواهد که در عشق ثابتقدم باشد و تغییر نکند. او احساس میکند که داشتن نشان یا خالی از وجود محبوب به اندازه کافی برای او کافی است و نمیخواهد به بیشتر از آن دست یابد. شاعر در اینجا به عشق و آرزوی وصال اشاره کرده و از اجل میخواهد که سرعت نکند، زیرا او هنوز مشتاق است و خواهان وقت بیشتری برای عشق ورزی است. در نهایت، او از حیرت خود در مقابل زیبایی محبوب میگوید و بر این واقعیت تأکید میکند که نباید بیش از آن درگیر ظواهر دنیا شود.
هوش مصنوعی: ای دوست بیوفا، اینقدر بیرحم و سرددل نباش. ما دردکشیدگان تو هستیم، پس از حال ما غافل نباش.
هوش مصنوعی: در هر جمعی، مانند ستارهای خوشیمن باش که درخشانی دارد، اما مبادا مانند خورشید همواره در آسمان باشی که همیشه در دسترس نیست. مانند شمعی در محافل باش که نورش در دلها میتابد، نه اینکه تمام توجه را به خود جلب کنی.
هوش مصنوعی: همیشه باید استوار و محکم مانند ستون باشی و در هوای زیبایی تو، هرگز مانند گل به سمت دیگر نرو.
هوش مصنوعی: دانهی زیبای تو بر روی چهرهی گندمگونم کافی است. از من نخواه که از انبار زندگیام چیزی بذر بزنم.
هوش مصنوعی: ساربان وقتی محمل لیلی را از حی خارج کرد، دیگر نمیتواند مانع مجنون شود که در پی محمل نباشد.
هوش مصنوعی: چند روزی در کنار محبوبم بمانم اما ای مرگ، زود نیا و ای زندگی، زودتر نگذران.
هوش مصنوعی: به دنبال عشق و زیباییها، دل را در یک جام عشق به جان و دل مشغول نکن و در دنیای مادی و ظاهری غرق نشو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سنایی جان ده و در بند کام دل مباش
راه رو چون زندگان چون مرده بر منزل مباش
چون نپاشی آب رحمت نار زحمت کم فروز
ور نباشی خاک معنی آب بی حاصل مباش
رافت یاران نباشی آفت ایشان مشو
[...]
می کشی چون با حریفان باده لایعقل مباش
از خداچون غافلی باری ز خود غافل مباش
دعوی خون را همین جا بانگاهی صلح کن
روز محشر درکمین دامن قاتل مباش
در میان شبنم ما و فروغ آفتاب
[...]
ای دل اندر راه او ده اسبه ران را جل مباش
چست ران چالاک رو لابث مشو کاهل مباش
تا جمال او نه بینی یک نفس ساکن مشو
تا نیایی وصل ره رو رهن هر منزل مباش
خویشتن را بیمحابا در خطرها در فکن
[...]
سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل مباش
بیش از این در قید زلف و پیچش کاکل مباش
از هزاران بی وفا عاشق چه حاصل عشق را
باغ باید سبز گو تعریف گر بلبل مباش
تیغ همت تیز می باید که در قتل عدو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.