گنجور

 
صائب تبریزی

از دل آگاه در عالم همین نام است و بس

چشم بیداری که دیدم حلقه دام است وبس

رو به هر خاری که کردم خانه صیادبود

هر کف خاکی که دیدم پرده دام است وبس

چشم اگر پوشیده باشد دل نمی گردد سیاه

بیشتر تاریکی این خانه از جام است وبس

سیرنرگس زار چشم لاله رویان کرده ام

پرده شرم وحیادر چشم بادام است وبس

نام شاهان ازبنای خیر می گردد بلند

حاصل جم از جهان آوازه جام است وبس

سرنوشت برگ برگ این چمن را خوانده ام

حاصل نخل تمنا میوه خام است وبس

پی به کنه خویش نتوان برد بی ترک خودی

راه این ویرانه در بسته از بام است وبس

در گرفتاری بود جمعیت خاطر مرا

رشته شیرازه بال و پرم دام است وبس

از سر مژگان نگاه حسرت مانگذرد

عمربال افشانی ما تالب بام است وبس

از توکل در حنا مگذار دست سعی را

قفل روزی گر کلیدی دارد ابرام است وبس

هرکه را دیدم صائب پخته می گوید سخن

در میان اهل معنی فکر ما خام است وبس

 
 
 
میلی

حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و بس

کار او از پخته‌کاری وعده خام است و بس

داد دشنام دعاگویان، نمی‌داند که ما

مدعایی کز دعا داریم، دشنام است و بس

خوشدلم کز زهر ناکامی نباشد بهره‌مند

[...]

صائب تبریزی

از دل آگاه، در عالم، همین نام است و بس

چشم بیداری که دیدم، حلقهٔ دام است و بس

جویای تبریزی

معنیی گر هست با رند می آشام است و بس

چشم بیداری و به عالم گر بود جام است و بس

جاده ها دور از خرامش سینه چاک افتاده اند

کامیاب از پای بوس او لب بام است و بس

بهر دولت بگذرانی از چه بی آرام عمر

[...]

بیدل دهلوی

از لب خامش زبان واماندهٔ کام است و بس

بال از پرواز چون ماند آشیان دام است و بس

مرکز تسخیر دل جز دیده نتوان یافتن

گوش‌مینا حلقه‌ای گر دارد آن جام است وبس

تا نفس باقی‌ست نتوان بست بال احتیاج

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه