خاک من بربادرفت ودردی آشامم هنوز
توتیا شد جام ومی باقی است درجامم هنوز
زان فروغی کز رخش افتاد درکاشانه ام
آتشین تبخاله جوشد از لب بامم هنوز
برگرفت از خاک بوی زلف اویک شب مرا
مشک می گرددشفق درنافه شامم هنوز
گرچه عمری شد درین بحر نمک افتاده ام
می تراود همچنان تلخی زبادامم هنوز
نقش من شد محو وازآب گهر شوید دهن
آن عقیق آبدار از بردن نامم هنوز
شوخی مژگان او یک شب مر ا در دل گذشت
تیغ بازی می کندهرموبراندامم هنوز
سالها شد گرچه آن وحشی غزال ازدیده رفت
می تپد برخاک چشم حلقه دامم هنوز
گرچه دیگ فکرمن ننشست چون دریا زجوش
چون گهر درحلقه روشندلان خامم هنوز
سربه صحرا داد درآغازم آن زنجیرزلف
تاکجا خواهدکشید از خط سرانجامم هنوز
زان سرانگشتی که هجر تلخ درکامم کشید
پوست اندازد سخن از تلخی کامم هنوز
چون توانم گشت باوحشی غزالان همرکاب ؟
می رسد گاهی به خاطر یادآرامم هنوز
گرچه روشن کرد صبح دولتش آفاق را
صائب از بخت سیه درپرده شامم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و غم ناشی از دوری از محبوب میپردازد. شاعر احساس میکند که زمین و خاکش نابود شده و هنوز دردی عمیق را در وجودش حس میکند. او از جام عشق و می باقی صحبت میکند و میگوید که در کنج خانهاش آتش عشق شعلهور است. با وجود گذشت زمان، بوی زلف محبوب هنوز در یادش مانده و تلخی آن عشق را احساس میکند. شاعر اشاره میکند که نشانهها و یادگارهای عشق و غم، همواره با او هستند و حتی در افکارش نیز این حس تلخ وجود دارد. همچنین، او به زیباییهای خاطراتش با محبوب اشاره کرده و میگوید که حتی در دوری، یاد او در دلش زنده است. نهایتاً، با وجود روشناییهای زندگی، بختش باز هم تاریک باقی مانده است.
هوش مصنوعی: خاک من در باد پراکنده شده و من هنوز دردهای آن زمان را احساس میکنم. حالا که جام توتیا (جامی شفاف) به دستم است، هنوز می، یعنی خوشی و شادمانی واقعی، در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: از نوری که از چهرهاش به خانهام تابید، همچنان شعلهای آتشین از لب بامم میجوشد.
هوش مصنوعی: بوی زلف او را از خاک برمیدارم و یک شب بر من چنان میگذرد که مثل مشک عطرآگین میشود و هنوز در دل شامم، رنگی از آن احساس وجود دارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه مدت زیادی در این دریا غوطهور شدهام، هنوز هم تلخی و احساس بدی از گذشته در وجودم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: تصویر من به کلی ناپدید شده و مانند آب گوهری پاک میشود. وقتی نام مرا میبرند، لب آن عقیق درخشان به یاد من زیبایی خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: یکی از شبها، شوخی و لبخند مژگان او به دل من نشسته بود و حالا همچنان تاثیر آن در وجودم باقی مانده است. مثل تیغی که بر تنم فرود میآید، حس بازی و شوق در درونم ادامه دارد.
هوش مصنوعی: سالها از رفتن آن غزال وحشی میگذرد، اما هنوز چشمان من که در دام گرفتار شده، مانند مروارید میلرزد.
هوش مصنوعی: هر چند که ذهن من آرام نگرفته و مانند دریا در حال جوشیدن است، اما من هنوز مانند جواهری در دست روشندلان نادان هستم.
هوش مصنوعی: در ابتدا، تمام وجودم را به دشت و طبیعت سپردم، اما هنوز نمیدانم این زنجیر مو که به من وصل است، مرا به کجا خواهد برد و سرانجامم چه خواهد شد.
هوش مصنوعی: از انگشت کوچکی که جدایی تلخ را به کام من وارد کرد، هنوز هم صحبت از تلخی آن کام میشود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم با غزالان وحشی همسفر شوم؟ گاهی یاد آنها به آرامی به ذهنم خطور میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه صبحِ موفقیتش جهان را روشن کرده است، من هنوز به خاطر بخت بد خود در تاریکی شب ماندهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برنیامد از تمنّایِ لَبَت کامم هنوز
بر امید جامِ لعلت دُردی آشامم هنوز
روز اول رفت دینم در سرِ زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
ساقیا یک جرعهای زان آبِ آتشگون که من
[...]
گرچه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز
مینمایم اینچنین وحشی ولی رامم هنوز
باورش میآید از من دعوی وارستگی
خود نمیداند که چون آورده در دامم هنوز
اول عشق و مرا سد نقش حیرت در ضمیر
[...]
ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هنوز
صاف شد می ها ولی من دردی آشامم هنوز
گوش و لب بر مژده دیدار و قاصد در سفر
خانه پر شادی و در راهست پیغامم هنوز
برنمی آید هلال عیدم از ابر امید
[...]
داغ داغم کرد یأس و طالب کامم هنوز
دوزخی در هر بُن مو دارم و خامم هنوز
آبم آتش گشت و خاکم شد ز خاکستر بدل
اندرین ره کس نمی داند سرانجامم هنوز
صدهزاران شب ز آه آتشینم تیره روز
[...]
کام جانم با من و من در پی کامم هنوز
کعبه با خود دارم و در قید احرامم هنوز
کی رسد در عشق، لاف پختگی کس را، که من
همچو خاکستر ز آتش زادم و خامم هنوز
مستی حیرت مرا محروم کرد از ذوق وصل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.