غوطه خوردم درشراب ناب و مخمورم هنوز
گم شدم درچشمه خورشید وبی نورم هنوز
گرچه شورمن جهانی را به شور آورده است
از نظرهاچون دهان یارمستورم هنوز
پاره شد زنجیر تاک از باده پرزورمن
تاچه باخمخانه گردون کند زورم هنوز
عمرهاشد تاچوموم از شهددورافتاده ام
می خلددر پرده دل نیش زنبورم هنوز
گرچه ازویرانه من جغد وحشت می کند
درخرابات مغان دانندمعمورم هنوز
باده منصور ازجوش زبردستی نشست
میزندجوش اناالحق خون مغرورم هنوز
در سفرهرچند چون ریگ روان عمرم گذشت
از وصال کعبه چون سنگ نشان دورم هنوز
اهل عالم غافلنداز صورت احوال من
من میان صد هزارآیینه مستورم هنوز
خاکساری گرچه با خاکم برابرکرده است
حرف درکار سلیمان میکندمورم هنوز
غوطه درخون شفق زد پنبه صبح جزا
میزند برقلب ناخن داغ ناسورم هنوز
گرچه صائب شهرت من داغ دارد مهر را
عشق اگر این است خواهد کردمشهورم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حالتی عمیق و روحانی صحبت میکند که در آن غوطهور در عشق و مستی است. او از احساس گمشدگی در نور و شور زندگی بحث میکند، گرچه همچنان خود را پنهان است. با اشاره به آزادی از زنجیرهای مادی، او به قدرت "باده" و تاثیری که بر روحش دارد اشاره میکند. شاعر به تنهایی و وحشت ناشی از ویرانی دنیایش میپردازد و در عین حال به عظمت عشق و جذابیت آن اشاره میکند. او در نهایت بیان میکند که اگرچه در دنیا ناشناخته و پنهان مانده، عشق او را به معروفیت و شهرت خواهد رساند. شعر به نوعی تداوم جستجوی حقیقت و عشق را در دل انسان به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در شراب خالص غوطهور شدم و هنوز هم حالت مستی را دارم. در پرتو نور خورشید گم شدهام و هنوز در تاریکی هستم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شور و شوق من جهان را تحت تأثیر قرار داده، اما هنوز دلم در سینهام پنهان است.
هوش مصنوعی: زنجیر تاک به خاطر باده قوی و نیرومند پاره شد، حال ببین چه کار میتواند بکند که هنوز قدرت من را در گردونه آسمان تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی سپری شده که من از شیرینی زندگی دور ماندهام و همچنان در دل من، زخم نیش زنبوری باقی مانده است.
هوش مصنوعی: هرچند که جغد به خاطر ویرانی من ترسیده است، اما در مکانهای خراب و ویران مغان، هنوز هم مرا میشناسند.
هوش مصنوعی: شراب منصور به خاطر تبحر خاصی که دارد، به آرامی در جام نشسته و میزند. من هنوز تحت تأثیر سرمستی و غرور هستم.
هوش مصنوعی: در سفر هر چند که زمان مانند ریگهای روان سپری شد، عمر من از وصال کعبه و رسیدن به آن مشابه سنگی که دور از مقصد است، گذشت و هنوز هم دور ماندهام.
هوش مصنوعی: اهل دنیا هیچگونه اطلاعی از وضعیت من ندارند؛ من هنوز در میان صد هزار آئینه پنهان هستم.
هوش مصنوعی: اگرچه خاکساری و فروتنی باعث شده که مثل خاک بشوم، اما باز هم در کار سلیمان (نماد قدرت و علم) سخن میگویم و زندهام.
هوش مصنوعی: صبح زود، وقتی که آفتاب غروب را میسازد، دلم هنوز در رنج و درد عمیق است و زخمهای گذشتهام هنوز بر قلبم حس میشود.
هوش مصنوعی: اگرچه شهرت من به خاطر عشق، برچسبی دردناک دارد، اما اگر عشق همین است، پس هنوز هم مرا معروف خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلبرا من از شراب عشق مخمورم هنوز
چون بوصلم وعده دادی از چه مهجورم هنوز
در ره عشقت که دارد راهزن بر چپ وراست
آنکه از پس بود پیش افتاد ومن دورم هنوز
ای حبیب من مدد فرما که اندر ره عدوست
[...]
صد بیابان طی شد و از کاروان دورم هنوز
کشتی توفانی دریای پرشورم هنوز
بزم آخر گشت و دوران باده چندانی ندارد
شد تهی میخانه افلاک و مخمورم هنوز
پرتو خورشیدم و دارم هوای کوی دوست
[...]
غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز
صد شکست از دار خوردم لیک منصورم هنوز
رفتم از دل ها ولیکن در زبان ها مانده ام
همچو عنقا گم شدم از چشم و مذکورم هنوز
با وجود آن که صبح صادق از من می دمد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.