لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صائب تبریزی

به یک پیمانهٔ می، کرد ساقی حل مشکل‌ها

به یک ناخن، گره وا کرد ماه عید از دل‌ها

غزالی نیست بی‌خلخال در دامان این صحرا

ز بس پاشید از زور جنون من سلاسل‌ها

طلبکار تو چون سیلاب آرامش نمی‌داند

سرانجام اقامت می‌کند بیهوده، منزل‌ها

اگر داری طمع کز بی‌نیازان جهان گردی

مشو در پرده شب غافل از دریوزه دل‌ها

عبث جان می‌کنم، در خاک و خون بیهوده می‌غلتم

نثاری نیست در طالع مرا چون رقص بسمل‌ها

ضعیفان را به منزل می‌رساند بی پر و بالی

ز کف خاشاک را آماده در بحرست ساحل‌ها

چو عشق افتاد خالص، سنگ را دل نرم می‌سازد

کسی پروانه را مانع نمی‌گردد ز محفل‌ها

صدف بی‌ابر هیهات است از دریا گهر گیرد

مده تا ممکن است از دست، دامان وسایل‌ها

ز من رو می‌کند در پرده پنهان یار، ازین غافل

که من کیفیت دیدار می‌یابم ز حایل‌ها

دلی کز عشق دارد درد و داغی، می‌شود ظاهر

نمایان است صائب محمل لیلی ز محمل‌ها

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۴۶۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حافظ

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها

که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

به بویِ نافه‌ای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید

ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم

[...]

ابن حسام خوسفی

به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکل‌ها

خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دل‌ها

مخسب ای دیده چون نرگس به خوش‌خوابی و مخموری

که شب‌خیزان همه رفتند و بربستند محمل‌ها

دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه

[...]

امیر شاهی

بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دل‌ها

مرو کز اشک مشتاقان به خون آغشته منزل‌ها

به تقصیر وفا عیبم مکن، کز آب چشم من

هنوز اندر رهت تخم وفا می‌روید از گل‌ها

گر از گردون ملالی باشدت، بر عشق املا کن

[...]

جامی

تجلی الراح من کاس تصفی الروح فاقبلها

که می بخشد صفای می فروغ خلوت دل‌ها

انلنی جرعة منها ارحنی ساعة عنی

که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکل‌ها

به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
امیرعلیشیر نوایی

رُموز العشق کانت مشکلا بالکاس حللها

که آن یاقوت محلولت نماید حل مشکل‌ها

سوی دیر مغان بخرام تا بینی دوصد محفل

سراسر ز آفتاب می فروزان شمع محفل‌ها

دل و می هردو روشن شد نمی‌دانم که تاب می

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه