ازبیم خط آن لب شد باریک و چنین باشد
آن را که چنین زهری در زیر نگین باشد
درگوشه آن چشم است یاکنج دهن خالش
چون دزد که پیوسته جویای کمین باشد
از شرم عذارتو با آن همه زیبایی
هر جا که رود خورشید چشمش به زمین باشد
از پرتو نور مهر بالیدن ماه نو
چون فربهی رشته از در سمین باشد
آب از گره محکم سختی نبرد بیرون
از می نشود خرم هر دل که حزین باشد
در روی زمین هر کس بندد به گره زر را
خوب است که چون قارون در زیر زمین باشد
شد تازه ز پیغامش زخم دل من صائب
هر کس نمکین افتاد حرفش نمکین باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و از ویژگیهای ظاهری و باطنی او صحبت میکند. شاعر با استفاده از تشبیهات زیبا، موقعیت و حالت معشوق را توصیف میکند. او به نوعی از زهر و زیبایی در کنار هم صحبت میکند و نشان میدهد که زیبایی معشوق میتواند در عین حال مقلوب و خطرناک باشد. همچنین، احساسات شاعر دربارهی دردها و زخمهای عاشقانهاش در سایهی این زیبایی نیز ابراز شده است. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که عشق و پیوندها پیچیدگیهای خاص خود را دارند و هر کدام داستان و احساسی را به همراه دارند.
هوش مصنوعی: از ترس خطوط لب آن شخص، چهرهاش نازک و باریک شده است. این حالتی است که برای کسی پیش میآید که زهر دلانگیزی در زیر ظاهری زیبا پنهان کرده باشد.
هوش مصنوعی: در گوشه چشم او یا در کنار دهانش، چیزی نهفته است که مانند دزدی همیشه در پی پیدا کردن فرصتی است.
هوش مصنوعی: از شدت شرم به خاطر زیبایی تو، هر جا که خورشید برود، چشمانش به زمین دوخته میشود.
هوش مصنوعی: از روشنایی عشق، ماه نو مانند یک حلقه از وزن و زیبایی نرم و پرطراوت میشود.
هوش مصنوعی: آب به راحتی از گرههای محکم بیرون نمیآید؛ همانطور که هر قلبی که غمگین باشد، نمیتواند شاداب و خوشحال باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند پول و ثروت را به دست آورد، خوب است، اما بهتر است که مثل قارون، ثروت خود را مخفی نگه دارد و در زیر زمین بماند.
هوش مصنوعی: پیام او جراحت دلم را تازه کرد. صائب، هر کسی که بخواهد به دل کسی زخم بزند، سخنش شیرین و لطیف خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد
ما را بکشد باری گر هجر چنین باشد
مسکین چه کند عاشق جز دردِ دل و زاری
از دوست جدا افتد ناچار حزین باشد
ای دوست بیا بنگر تا چون منِ دل خسته
[...]
گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد
دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد
نتوان طلب بوسی کرد از لب خندانش
حلوا نتوان خوردن هرگه نمکین باشد
بی ذکر دی نبود از باد دهانش دل
[...]
کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار
صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل
[...]
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
بخشد کهن آنکش نوپوشی ثمین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
گرانکله چون خاتم آرم بسر انگشت
[...]
گویند که با غیری وین گرچه یقین باشد
میدانم و میگویم شاید نه چنین باشد
در پای تو از بختم امید بود مردن
این غایت امید است گر بخت برین باشد
در کوی غم از مجنون پیشیم و تو پس دانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.