گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

تا به زانو پای من در خار شد

کاسه زانوی من مودار شد

گرد خواری پیش خیز عزت است

خار پا خواهد گل دستار شد

حرف حق بگذار بر طاق بلند

زین سخن منصور واجب دار شد

عشق اگر چه کار بیکاران بود

هر دو عالم در سر این کار شد

پنبه ساقی از سرمینا گرفت

رنگ عقل وهوش چون دستار شد

کهکشان را آه ما اندام داد

این کج از سوهان ما هموار شد

بلبل ما چند باشد در قفس

گل سراسر گرد هر بازار شد

زلف پهلو کرد خالی از رخت

روزگار حرف پهلودارشد

تا تو در وامی کنی ای باغبان

حسن گل خواهد ازین گلزارشد

یک نظر روی ترا خورشید دید

صاحب مژگان آتشبار شد

بردل موری اگر ناخن رسید

سینه صائب ازان افگار شد