بدیدم جهان را نوایی ندارد
جهان در جهان آشنایی ندارد
بدین ماه زرینش در خیمه منگر
که در اندرون بوریایی ندارد
به عمری از آن خلوتی دست ندهد
که بیرون از این خیمه جایی ندارد
به نادر اگر بازی راست بازد
نباشد که با آن دغایی ندارد
نیاید به سنگی در انگشت پایی
که تا او درو دست و پایی ندارد
به معشوق نتوان گرفتن کسی را
که تا اوست با کس وفایی ندارد
بکش انوری دست از خوان گیتی
چنین چرب و شیرین ابایی ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف جهانی پرداخته که بینوا و بیآشفتگی است. او به زیباییهای ظاهری ماه زرین در خیمهاش اشاره میکند و میگوید که درون آن چیزی برای نگرانی وجود ندارد. زندگی، به اعتقاد او، از خلوتی که در این خیمه دارد، جدا نمیشود و در آن بیرون هیچ جایی نیست. همچنین، شاعر به این نکته اشاره میکند که انسان نمیتواند با کسی که وفایی ندارد، ارتباطی برقرار کند. در انتها، او از دست کشیدن از لذتهای دنیا میگوید، چرا که این لذات به حقیقت معنی ندارد.
هوش مصنوعی: به دنیا نگاهی انداختم و دیدم که هیچ صدایی ندارد و در این دنیا هیچ آشنایی حس نمیشود.
هوش مصنوعی: به این ماه طلاییاش در خیمهام نگاه نکن، زیرا در درونش چیزی برای نمایش ندارد.
هوش مصنوعی: این عمر به قدری ارزشمند است که نباید اجازه دهیم از آن دور شویم، زیرا جایی جز این زندگی برای ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به نادر (یعنی شخصی با ویژگیهای خاص) صادقانه بازی کند، نباید نگران باشد که با او تقلبی در کار است.
هوش مصنوعی: هیچ سنگی نمیتواند به پای کسی که در آنجا راهی ندارد، بیفتد.
هوش مصنوعی: کسانی که خلوص و وفاداری ندارند، نمیتوانند به محبوبی دست یابند که خود به کسی وفا نمیکند.
هوش مصنوعی: انوری، از زندگی دلپذیر دنیوی که اینقدر لذیذ و خوشمزه است، دست بکش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان را بدیدم وفایی ندارد
جهان در جهان آشنایی ندارد
در این قرص زرین بالا تو منگر
که در اندرون بوریایی ندارد
بس ابله شتابان شده سوی دامش
[...]
چرا با دل من صفایی ندارد
اگر درد امشب بلایی ندارد
ره کعبه ودیر را قطع کردم
بجز راهزن رهنمایی ندارد
که را می توان شیشه دل شکستن
[...]
چمن بیتو فیض هوایی ندارد
دماغ گلستان صفایی ندارد
تبسّم ندارد چرا غنچه بر لب
چرا بلبل امشب نوایی ندارد؟
شکوفه اگر بر کشیدست خود را
[...]
« پدر درد هجرت دوایی ندارد
غریب وطن، آشنایی ندارد»
پدر تا تو رفتی ز شهر مدینه
دلم بی حضورت صفایی ندارد
چگویم پدر جان که بی شمع رویت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.