گنجور

 
صائب تبریزی

غنچه مستور از نقاب برآمد

گل ز پریخانه حجاب برآمد

برخوری از عمر کز نظاره رویت

عمرسبکسیراز شتاب برآمد

از غم روی که آه سردسحرگاه

از جگرگرم آفتاب برآمد

رشته امید تا ز خلق گسستم

رشته جانم ز پیچ وتاب برآمد

دامن الفت ز چنگ خلق کشیدم

کبک من از پنجه عقاب برآمد

شکوه ز دوران کنم دگربه چه امید

خون به قدح ریختم شراب برآمد

قطره بسیار زد سرشک ندامت

تا دل غافل مرا از خواب برآمد

از لب خودبرنداشت مهر خموشی

آبله سیراب از سیراب برآمد

دامن شب را ز کف چو صبح ندادم

تا ز گریبانم آفتاب برآمد

آه که از چله خانه صدف آخر

گوهر من پوچ چون حباب برآمد

از صدف تربیت نداشت امیدی

قطره من گوهراز سحاب برآمد

از تری روزگار تیره نگشتیم

اخگر ما زنده دل ز آب برآمد

گرچه نهفتم ز خلق سوختگی را

گردجهان بوی این کباب برآمد

چون به عتابش امیدوارنباشم

خون به دلم کرد مشک ناب برآمد

شد می گلرنگ اشک تلخ ندامت

گل به بغل ریختم گلاب برآمد

گرد علایق کجا و سینه صائب

سیل تهیدست ازین خراب برآمد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خواجوی کرمانی

ماه فرو رفت و آفتاب برآمد

شاهد سرمست من ز خواب برآمد

نرگس مستانه چون ز خواب برانگیخت

ولوله از جان شیخ و شاب برآمد

پیش جمالش زرشک ماه فروشد

[...]

جلال عضد

شب چو به سر رفت و آفتاب برآمد

بخت سرآسیمه ام ز خواب برآمد

مه چو نهان شد درآمد از در من دوست

ماه فرو رفت و آفتاب برآمد

طرّه عنبرشکن به دست صبا داد

[...]

قاسم انوار

باز، ز خم باده های ناب بر آمد

ناله زار از دل رباب بر آمد

بست نقابی بر آن جمال دل افروز

نور جمالش از آن نقاب بر آمد

هستی ما بدحجاب راه،چو برخاست

[...]

آشفتهٔ شیرازی

نیمه شب آن مه چو از حجاب برآمد

عقل گمان کرد کافتاب برآمد

کاوش مژگان چنان بسینه اثر کرد

کز گل قبرم پر عقاب برآمد

تا که گریزند مهر و ماه چو خفاش

[...]

وحدت کرمانشاهی

ترک من از خانه بی‌حجاب برآمد

ماه صفت از دل سحاب برآمد

عاقبتم شد وصال دوست میسر

دیده بختم دگر ز خواب برآمد

عشق ندانم چه حالت است که از وی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه