به هر تردامنی منمای آن آیینه رو را
مبادا زنگ خجلت سبز سازد حرف بدگو را
ترا صدبار اگر بینم، همان مشتاق دیدارم
تهی چشمی به گوهر کم نمی گردد ترازو را
نگارین می شود از خون دلها دست سیمینش
دهد پرداز اگر با دست، زلف عنبرین بو را
به این شوقی که من رو در گلستان تو آوردم
نگه دارد خدا از بوسه گرمم لب جو را!
ز رشک شانه در تابم که با کوتاه دستی ها
به صد آغوش در بر می کشد آن عنبرین مو را
عزایم خوان اگر خود را بسوزد جای آن دارد
که از یک شیشه می تسخیر کردم صد پریرو را
شراب چشم لیلی بدخمار ظالمی دارد
ازان پیوسته مجنون در نظر می داشت آهو را
همان در پیش چشمش گرد خجلت بر جبین دارد
اگر در سرمه خوابانند صد شب چشم آهو را
ز صائب پرس احوال غزال وحشی معنی
که مجنون خوب می داند زبان چشم آهو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و درد و شوق شاعر میپردازد. شاعر با تصویرسازیهای زیبا از معشوق و عشقش، نشان میدهد که چگونه عشق میتواند فرد را تحت تأثیر قرار دهد. او با ذکر احساسات عمیق خود نسبت به معشوق، مثل اشتیاق دیدار و تأثیر زیبایی او بر دل، بیان میکند که عشقش چقدر قوی و عمیق است. در این شعر نیز به حسرت و غمهای ناشی از دوری اشاره میشود و از لطافت و زیبایی معشوق به زیبایی یاد میشود. شاعر با استفاده از نمادهای طبیعی و خیالی، عشق و زیبایی را به تصویر میکشد و در عین حال از دشواریها و چالشهای عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به هر نحوی که هست، نباید به آن آینه خیره شوی، چون ممکن است باعث شود که زنگ زنگاری شرمآور بر آن بنشیند و کلمات بدی را به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر چند بار هم که تو را ببینم، هنوز هم همانقدر مشتاق دیدن تو هستم. بیچشمی من سبب نمیشود که ارزش تو کمتر شود.
هوش مصنوعی: دست سیمینش را به کار میگیرد و از دلهای شکسته و پر درد، نقش و نگاری زیبا میسازد، اگر با دستش زلفهای خوشبو و طلایی را درست کند.
هوش مصنوعی: این شوقی که مرا به گلستان تو میآورد، خداوند از بوسه گرم من بر لب جوی محافظت کند!
هوش مصنوعی: از حسادت به موهایش در تنگنای عشق افتادهام، زیرا با دستهای کوتاه و ناتوانم، نمیتوانم او را به آغوش بگیرم و تنها از دور، زیبایی موهایش مرا به وجد میآورد.
هوش مصنوعی: اگر در عزای من، کسی خودش را بسوزاند، این کار بیجهت نیست، زیرا من با یک شیشه، صد پری زیبا را تحت تاثیر قرار دادهام.
هوش مصنوعی: شراب چشمان لیلی، خماری ظالمی دارد که مجنون به خاطر آن، همیشه در خیال خود آهو را میبیند.
هوش مصنوعی: او در برابر چشمانش، نشان خجالت را روی پیشانی دارد، حتی اگر صد شب چشم آهو را در سرمه غوطهور کنند.
هوش مصنوعی: از صائب بپرس درباره حال غزالهای وحشی، زیرا مجنون به خوبی زبان چشمان آهو را میفهمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معلم گو مده تعلیم بیداد آن پریرو را
که جز خوی نکو لایق نباشد روی نیکو را
مرا چشم نکویی بود ازان بدخو چه دانستم
که خواهد گوش کردن در حق من قول بدگو را
رقیبا چون به ره می بینم افتاده رحمی کن
[...]
ز فتراکِ سوارِ من ، چه معراجی است آهو را
سرِ آن آهویی گردم ، که قربان میشود او را
نکوخویی ز خوبان ، رشکِ عاشق بار میآرَد
از آن نیکویان دل میدهم خوبان بدخو را
به محراب دعا ابروی او میجویم و چون من
[...]
مبارک باد عید آن دردمند بیکسی کو را
که نه کس را مبارکباد گوید نه کسی او را
ز تیغش چاک شد دل، چون نهان سازم غم او را؟
گریبان پاره شد گل را، کجا پنهان کند بو را؟
سپهر دون در فیض آنچنان بسته است از عالم
که سیلاب بهاری تر نمیسازد لب جو را
سخن در هر زبان بیزحمت تعلیم میگوید
[...]
چه پروا از عتاب و ناز عشاق بلاجو را
که عاشق مد احسان می شمارد چین ابرو را
به شرم آشنایی برنمی آید نگاه من
ز من بیگانه کن ای ناز تا ممکن بود او را
همان زهر شکایت از لبم در وصل می ریزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.