بیروی دل گره ز زبان وا نمیشود
طوطی ز پشت آینه گویا نمیشود
چندان که گرد محمل لیلی است در نظر
مجنون غبار خاطر صحرا نمیشود
زاهد چگونه از سر فردوس بگذرد
کودک حریف ذوق تماشا نمیشود
دیوانگی است چاره دل چون گرفته شد
این قفل از کلید دگر وا نمیشود
زنجیر کرد جذبه خاشاک برق را
افسون عجز ماست که گیرا نمیشود
دل صاف ساز، معنی باریک را ببین
ماه نو از غبار هویدا نمیشود
غافل مشو ز گوشه ابروی التفات
سی شب هلال عید هویدا نمیشود
داری اگر طمع که شوی پادشاه وقت
این بیگدایی در دلها نمیشود
از زهدان خشک، رسایی طمع مدار
سیل ضعیف واصل دریا نمیشود
چون گوشهای نگیرد از ابنای روزگار
صائب حریف مردم دنیا نمیشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حسرت و ناامیدی میپردازد. شاعر به نوعی از عواطف درونی و جستجوی معانی عمیق زندگی اشاره میکند. او میگوید که دل و احساسات انسانی نمیتوانند به سادگی گرهگشایی شوند و به تعابیر زیبا و لذتبخش اگرچه ممکن است نزدیک باشیم، ولی واقعیت همیشه سختتر و تلختر است.
شاعر با استفاده از تصاویری چون طوطی، مجنون، زاهد و دیگر نمادها، به محدودیتهای انسانی و زیباییهای ناپایدار دنیا اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که دستیابی به آرامش و خوشبختی نیاز به تلاش و تقویت درونی دارد، و تنها با ظواهر نمیتوان به آرامش واقعی دست یافت. همچنین، او به این نکته میپردازد که دنیای مادی نمیتواند به تنهایی انسان را قانع کند و عشق و معنا در زندگی ارزشمندتر از هر چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: بدون دیدن و ارتباط واقعی با دل کسی، نمیتوان از زبان او حقیقت را فهمید. مانند طوطی که پشت آینه قرار دارد و نمیتواند خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: مجنون هرچقدر که به لیلی نزدیک باشد و در کنار او باشد، باز هم نمیتواند غم و اندوه دوری از او را فراموش کند. غبار خاطر صحرا، نمادی از غم و یاد گذشته است که همیشه با او همراه است.
هوش مصنوعی: زاهد چگونه میتواند از بالای بهشت عبور کند در حالی که کودک در لذت تماشا به هیچ وجه همپیمان او نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که دل به شدت زخم خورده و گرفتار است، هیچ راهی برای درمان آن وجود ندارد و مشکلات قلبی دیگر با هیچ کلیدی حل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: جاذبهٔ سحرآمیز نور، مانند زنجیری، ما را به خود جذب میکند و نشان میدهد که ناتوانی و عدم توانایی ما در برخورد با آن در واقع نتیجهٔ حالت ناتوانیمان است.
هوش مصنوعی: دل خود را خالص کن تا جزئیات را بهتر ببینی؛ ماه نو به خاطر غبار دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: از دقت در ناز و جذابیت ابروهای محبوب غافل نشو، زیرا در این شبهای عید، زیبایی او به راحتی نمایان نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر گمان میکنی که میتوانی در آینده پادشاه شوی، باید بدانی که بدون ذهنیت و روح گدایی، این آرزو در دلها محقق نمیشود.
هوش مصنوعی: از رحم خشک چیزی به دنیا نمیآید، بنابراین نباید به سیل ضعیف امیدوار بود؛ چون از یک دریا نمیتوان میوهای برداشت.
هوش مصنوعی: اگر صائب از جمع مردم زمانه کنارهگیری کند، دیگر قادر نخواهد بود با آنها همراهی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیباده دل ز سیر چمن وا نمیشود
گل جانشین سبزه مینا نمیشود
آن دیده نیست رخنه ویرانه تن است
چشمی که محو آن قد رعنا نمیشود
عاشق به نور عشق کند جلوه ظهور
[...]
از خود گسسته، بار به دنیا نمی شود
مریم گران ز حمل مسیحا نمی شود
بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود
این قفل بی زبان طلب وا نمی شود
کی می رود ز پهلوی منعم گرسنه چشم
گرداب دور از لب دریا نمی شود
رنگینی قبا نکند پیر را جوان
[...]
جور این قدر به یک تن تنها نمیشود
گویی اگر که میشود حاشا نمیشود
ظالمتر از طبیعت و مظلومتر ز من
تا ختم آفرینش دنیا نمیشود
ای طبع من ز زشتی کردار روزگار
[...]
ز اظهار درد، درد مداوا نمیشود
شیرین دهان به گفتن حلوا نمیشود
درمان نما، نه درد که با پا زمین زدن
این بستری ز بستر خود پا نمیشود
میدانم ار که سر خط آزادگی ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.