در گلشنی که بند قبای تو وا شود
چندین هزار پیرهن گل قبا شود
ریزند اگر به دیده من بیغمان نمک
در چشم قدردانی من توتیا شود
بخت سیه نبرد روانی ز طبع من
از سنگ سرمه آب کجا بی صدا شود
می بایدش به تیغ سر خود به طرح داد
هر کس که چون قلم به سخن آشنا شود
طغیان نفس بیش شود در توانگری
این مار چون به گنج رسد اژدها شود
احسان چرخ سفله نباشد به جای خویش
نعمت نصیب مردم بی اشتها شود
گردد به چار موجه کثرت کجا حریف
آیینه ای کز آب گهر بی صفا شود
دیوانگی به سنگ ملامت شود تمام
خوش وقت دانه ای که به این آسیا شود
صائب گزیده می شود از میوه بهشت
دستی که با ترنج ذقن آشنا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و لطافت گلهای قبا اشاره میکند و از آنها به عنوان نماد زیبایی یاد میکند. او به احساسات و دردهای خود میپردازد و میگوید که اگر او چشمانش را به زیباییها باز کند، میتواند نعمتهای بیشتری را ببینید. شاعر همچنین به توانگری و ثروت اشاره دارد و میگوید که این ثروت میتواند باعث طغیان نفس و زیادهخواهی شود. او انتقاد میکند که نعمتهای دنیا در دست افراد بیاشتها قرار میگیرد و در نهایت به دیوانگی و ملامت میرسد. در پایان، شاعر به این نکته اشاره میکند که فردی که با زیبایی و نعمتها آشنا شود، به بهشت میرسد.
هوش مصنوعی: در باغی که وقتی لباس تو را باز کنند، هزاران پیراهن گل مانند میشوند.
هوش مصنوعی: اگر اشکهای شوق من به خاطر تو بریزد، آنوقت نمکینی که در چشمانم است، به خاطر قدردانی و محبت من به تو، همچون داروی شفابخش میشود.
هوش مصنوعی: سرنوشت تلخ، روح من را به شدت تحت تأثیر قرار داده و از طبیعت من، مانند سنگی که سرمه را از آب میسازد، بیرون نمیآید و بیصدا باقی میماند.
هوش مصنوعی: هر کس که با هنر سخن گفتن آشنا شود، باید به مانند قلم و با دقت و ظرافت، عیبهای خود را برطرف کند و بر روی سر خود، تیغ تیز را به کار گیرد. این نشان میدهد که برای اصلاح و بهبود خود، باید با جدیت و دقت عمل کرد.
هوش مصنوعی: هر چه انسان بیشتری مال و ثروت پیدا کند، نفس او هم بیشتر طغیان میکند و به تمایلات نادرست سوق میدهد. مانند ماری که به گنجی میرسد و به اژدهایی خطرناک تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: کمک و نیکی باید در جای خود انجام شود، در غیر این صورت برکات و فراوانی به افرادی که از آن بهرهای نمیبرند، میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که در دنیای پرشور و پرآشوب، هیچ رفیق و همدمی به اندازهی یک آینه نمیتواند با ما باشد. آینهای که از آب پاک و بیکدورت ساخته شده، میتواند به وضوح حقیقت را به ما نشان دهد و در چنین شلوغی و کثرت، روشنایی و صفای خود را حفظ کند.
هوش مصنوعی: دوست داشتن و خوشبختی گاهی میتواند به علت یک حادثه یا رفتار ناپسند به باد برود، مانند دانهای که ناگهان در آسیابی قرار گیرد و له شود.
هوش مصنوعی: کسی که با زیباییها و لذتها آشنا شود، به آرامی و به طور خاص، بهترینها را از زندگی انتخاب میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کو به راه عاشقی اندر فنا شود
تا رنج وقت او همه اندر بلا شود
آری بدین مقام نیارد کسی رسید
تا همتش بریده ز هر دو سرا شود
راهیست بلعجب که درو چون قدم زنی
[...]
آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود
از هر طرف هزار گل فتح وا شود
گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
کان زر و جواهر بحر در و گهر
[...]
عشق که رخت صبر بسوزد بلا شود
گر آب چشم ما نبوَد تا چهها شود
معشوق چون به ملک دو عالم نظر نکرد
سلطان به کوی عشق در آید گدا شود
دل بی وصال دوست نباشد، عجب مدار
[...]
تا بخت بد زهمرهی ما جدا شود
خواهم که جاده در ره وصل اژدها شود
چشم گشایش از فلکم نیست زانکه بخت
در کار نفکند گرهی را که وا شود
با خویشتن بخاک، دلا حسرت وصال
[...]
طغیان نفس بیش به وقت غنا شود
مار ضعیف بر سر گنج اژدها شود
از بوی پیرهن گذرد آستین فشان
از دست هر که دامن فرصت رها شود
چون تیر راست، گرد هدف می کند طواف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.