هر غافلی که خنده به آواز میکند
چون کبک رهنمایی شهباز میکند
از حسن بیمثال تو غافل فتاده است
آن سادهدل که آینهپرداز میکند
باطل شود اگرچه به اعجاز سحرها
در سحر چشم شوخ تو اعجاز میکند
افسانه گرانی خواب تو میشود
پیش تو هرکه درددل آغاز میکند
روشندلی ز زخم زبان میشود زیاد
بیهوده شمع سرکشی از گاز میکند
دارد کسی که فکر اقامت درین جهان
در رهگذار سیل کمر باز میکند
دست نوازش است مرادست رد خلق
چون ساز گوشمال مرا ساز میکند
در خون جلوه می گلرنگ میرود
هرکس که در کدو می شیراز میکند
افتاده است دور ز نزدیکی خدا
صائب کسی که ذکر به آواز میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهباز دولت تو که پرواز میکند
خود صبر کن که چشم کنون باز میکند
عاشق کجا به شکوه دهن باز میکند
این کبک خنده بر رخ شهباز میکند
تمکین ترا به جاست ز سنگیندلان که حسن
در دامن تو تربیت ناز میکند
از خون دل همیشه نگارین بود کفش
[...]
اول ،در عدم، دهنت باز میکند
تاکاف و نون تهیهٔ آواز میکند
آهنگ صور خیز تو در هر نفس زدن
ساز هزار عالم ناساز میکند
هرگاه میدهی به زبان رخصت سخن
[...]
لعلش که کار بوسه به انداز میکند
دل را کباب شعلهٔ آواز میکند
[در] چشم عاشقان حقیقت شعار چرخ
خاکستر است آینهپرداز میکند
از بس که ناز بر سر هم جمع کرده است
[...]
ساقی ز جام کشف از این راز میکند
کابواب خیر پیر مغان باز میکند
منصوروار میکشدش بر فراز دار
آن را که میر عشق سرافراز میکند
مردود هر در است و بود خار هر نظر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.