جانم اسیر دام سر زلف یار شد
دل در هوای حسن رخش بیقرار شد
جانها معطرست و دو عالم پر از نسیم
تا زلف عنبرین برخت مشکبار شد
زآوازه فراق تو دلها بباد رفت
در آرزوی وصل تو جانها نثار شد
تا در میان جان و دلم عشق جای ساخت
عقل و قرار و صبر زمن برکنار شد
اسرار عشق هرکه چو منصور فاش کرد
بنگر سرش چگونه سزاوار دار شد
در ملک مصر چو یوسف عزیز گشت
هرکس که او بکوی غم عشق خوار شد
از دل هوای مسجد و محراب و زهد رفت
ما را درون میکده زان دم که بار شد
درملک وصل دوست بیک لحظه میرسد
هرکو سمند عشق درین ره سوار شد
یک رنگ شد چو جان اسیری براه عشق
هر دل که با محبت جانان دوچار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و اثرات عمیق آن بر دل و جان انسان است. شاعر به اسارت جانش در زلف معشوق و دل دغدغهمندش در آرزوی وصال او اشاره میکند. او وصف میکند که دنیا پر از عطر و نسیم عاشقانه است و فراق معشوق چگونه دلها را آزرده کرده و جانها را فدای عشق میکند. همچنین، زمان و عقل در برابر عشق شکست میخورند و در نهایت، شاعر به نکتهای اشاره میکند که عشق واقعی انسان را به سوی میکده و زندگی آزاد میکشاند. در این راه، هر که سوار بر اسب عشق باشد، به وصال معشوق خواهد رسید. در نهایت، عشق به مانند یک رنگ واحد، همه دلها را به هم متصل میکند.
هوش مصنوعی: جانم در چنگال موهای یار گرفتار شده و دلم از زیبایی چهرهاش بیقرار و ناآرام است.
هوش مصنوعی: جانها بوی خوشی گرفته و دنیا پر از نسیم است، چون زلفهای خوشبو و مشکی تو به زیبایی نمایان شده است.
هوش مصنوعی: وقتی خبر جدایی تو به گوش رسید، دلها در اندوهِ دوری تو به شدت ناراحت شدند و جانها در آرزوی وصال تو قربانی شدند.
هوش مصنوعی: عشق در دل و جانم جاگیر شده و به همین خاطر، عقل، آرامش و صبر از من دور شدهاند.
هوش مصنوعی: کسی که اسرار عشق را مانند منصور آشکار کند، باید ببیند که سرنوشتش چگونه به دار آویخته میشود.
هوش مصنوعی: در سرزمین مصر، وقتی که یوسف به مقام عزت و اعتبار رسید، هر کسی که به خاطر عشق دچار غم و ناراحتی شده بود، در آنجا به دست فراموشی سپرده شد.
هوش مصنوعی: از دل ما عشق عبادت و زهد و تقدس رخت بربست و ما از زمانی که غم و اندوه به سراغمان آمد، به میکده روی آوردهایم.
هوش مصنوعی: در سرزمین نزدیکی به دوست، یک لحظه کافی است تا به هدف برسیم، هر کس که با عشق در این مسیر قدم بگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی انسانی به عشق و محبت یک معشوق دچار میشود، مانند روحی که تحت تأثیر عشق گرفتار شده، به یک رنگ و حالتی مشترک تبدیل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز آمد آنکه ملک بدو کامکار شد
باز آمد آنکه بخت بدو بختیار شد
بر پای ظلم هیبت او پای بند گشت
در دست عدل دولت او استوار شد
بیدار بود فتنه کنون مست خواب گشت
[...]
گل باز نزد آن بت فرخار خار شد
بر دل ز وصل او غم دشخوار خوار شد
آمد بهار خرم و رحمت نثار شد
سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد
اجزای خاک حامله بودند از آسمان
نه ماه گشت حامله زان بیقرار شد
گلنار پرگره شد و جوبار پرزره
[...]
در شعر هر که از پی معنی خاص رفت
شیری است که بقوت خود در شکار شد
وانکس که خوی کرد که معنی برد ز غیر
چو روبه از شکار کسان ریزه خوار شد
کم همتی مکن که در فیض بسته نیست
[...]
از جور گلرخان دل من خوار و زار شد
چندان جفا کشید که بی اعتبار شد
ای آرزوی دیده و دل بهر دیدنت
عمرم تمام صرف ره انتظار شد
حیرت نصیب دیده ی شب زنده دار گشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.