هر ساغری به آن لب خندان نمیرسد
هر تشنهلب به چشمه حیوان نمیرسد
آه من است در دل شبهای انتظار
طومار شکوهای که به پایان نمیرسد
عاشق کجا و بوسه آن لعل آبدار
آب گهر به خار مغیلان نمیرسد
از جوش عاشقان نشود تنگ خلق عشق
تنگی ز کاروان به بیابان نمیرسد
کارم به مرگ نخواهد گذاشت عشق
این کشتی شکسته به طوفان نمیرسد
در کشوری که پاره دل خرج میشود
انگشتری به داد سلیمان نمیرسد
وقت خوشی چو روی دهد مغتنم شمار
دایم نسیم مصر به کنعان نمیرسد
کوتاهی از من است نه از سرو ناز من
دست ز کار رفته به دامان نمیرسد
هرچند صبح عید ز دل زنگ میبرد
صائب به فیض چاک گریبان نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ناکامیها و فاصلههای ناگزیر بین آرزوها و واقعیتهای زندگی اشاره میکند. او میگوید که هر کسی نمیتواند به آنچه آرزو دارد برسد، و حتی در عشق و انتظار، انسان ممکن است با ناامیدی مواجه شود. شاعر به تنگناهای عشق و نرسیدن به مقاصد دلخواسته اشاره میکند و میافزاید که هرچند لحظات خوش در زندگی میآیند، اما دائمی نیستند. به طور کلی، شاعر حسرتها و محدودیتها را در مسیری که عشق و زندگی پیش رویش قرار میدهد، به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر نوشیدنی خوشمزهای به هر کسی که لبخند میزند نمیرسد و هر کسی که تشنه است نمیتواند به چشمه حیات برسد.
هوش مصنوعی: ناله و درد من در دل شبهای طولانی انتظار، همچنان ادامه دارد و گویی داستانی از شکوهمند بودن وجود دارد که هیچگاه به پایان نمیرسد.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی با همهی شور و شوقش نمیتواند به زیبایی و شگفتیهای بالاتر از خود دست یابد و از عشقش به چیزهای بزرگتر نگاه کند. گویی که عشق واقعی و ارزشهای برتر، از دسترس او دور هستند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت واقعی هرگز به تنگنا نمیافتد و مانع نمیشود. شدت احساسات عاشقانه باعث نمیشود که افراد از هم دور شوند. مانند کاروانی که در بیابان گم میشود، عشق را نمیتوان در مکانهای خالی و دورافتاده پیداکرد.
هوش مصنوعی: عشقی که در دل دارم، باعث نمیشود که به سرنوشت بدی دچار شوم. این عشق همچون کشتیایست که در طوفان دچار آسیب شده و نمیتواند به مقصد برسد.
هوش مصنوعی: در جایی که عشق و احساسات ارزششان پایین آمده و به راحتی خرج میشوند، چیزی مانند انگشتری که به سلیمان داده میشود، ارزش چندانی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: زمانی که خوشحالی به سراغت میآید، هر لحظهاش را گرامی بدار، زیرا نعمتها و لذتها همیشه در دسترس نیستند و مانند نسیمی که از مصر به سرزمین کنعان نمیرسد، ممکن است به سرعت از بین بروند.
هوش مصنوعی: قصور از خود من است و نه از زیبایی و ناز سرو. دستم که از کار رفته، به دامن او نمیرسد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه صبح روز عید شادی و سرور را از دل میبرد، اما خوشبختی و بهرهمندی به سادگی در دسترس نیست و به راحتی به کسی نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاها، به پایگاه تو کیوان نمیرسد
در ساحت تو گنبد گردان نمیرسد
جایی رسیدهای به معالی و مرتبت
کآنجا به جَهْدْ فکرت انسان نمیرسد
آن میرسد به روضهٔ آمال از کفت
[...]
دردم فزود و دست به درمان نمیرسد
صبرم رسید و هجر به پایان نمیرسد
در ظلمت نیاز بجهد سکندری
خضر طرب به چشمهٔ حیوان نمیرسد
برخوان از آنکه طعمهٔ جانست هیچ تن
[...]
افسوس دست من که به کیوان نمیرسد
آوخ که دور چرخ به پایان نمیرسد
بر من نماند هیچ ملالی و محنتی
کز جور دور گنبد گردان نمیرسد
بادا شکسته چنبر گردون دون ازانک
[...]
جان در مقام عشق به جانان نمیرسد
دل در بلای درد به درمان نمیرسد
درمان دل وصال و جمال است و این دو چیز
دشوار مینماید و آسان نمیرسد
ذوقی که هست جمله در آن حضرت است نقد
[...]
آلوده شد بحرص درم جان عالمان
وین خواری از گزاف بدیشان نمیرسد
دردا و حسرتا که بپایان برسد عمر
وین حرص مرد ریگ بپایان نمیرسد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.