خط تو تیغ به رخسار آفتاب کشید
هزار حلقه به گوشش ز پیچ وتاب کشید
ز خط چگونه کنم ترک آن لب میگون
که می توان عرق از درد این شراب کشید
ز خط حضور دل داغ دیده می داند
به سایه رخت خود آن کس کز آفتاب کشید
به پیچ وتاب ازان زلف او سرآمد شد
که پیش موی میان مشق پیچ وتاب کشید
به زخمی از دم تیغ تو سرفراز نشد
اگر چه جاذبه من ز آهن آب کشید
کباب همت مردانه زلیخایم
که یوسف از چه کنعان به جای آب کشید
شدم مقید دنیا ز تشنه چشمیها
به دام خویش مرا موجه سراب کشید
بود بجا ز سخن آبرو طمع کردن
اگر توان ز گل کاغذی گلاب کشید
ز پیچ تاب مکش سر چو بیدلان صائب
که رشته را به گهر سر ز پیچ وتاب کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید
خطت ز سنبل تر بر سمن نقاب کشید
مصور ازل ابروی دلگشای تو خواست
ز مشک ناب هلالی بر آفتاب کشید
سگ تو خواست برای قلاده عقد گهر
[...]
ز خواب دیده گشاد و ز رخ نقاب کشید
هزار تیغ ز مژگان بر آفتاب کشید
نه اشک بود که چشمش به قتلم از مژه راند
که ریخت خون من و تیغ خود به آب کشید
ز غم هلاک شدم در رکاب بوسی او
[...]
ز سبزه گلرخ من بر سمن نقاب کشید
ز مشک ناب عجایب خطی بر آ ب کشید
فقیه شهر که سجاده ها برآب کشید
شکست توبه و با صوفیان شراب کشید
نوید باد شما را به باده خوردن فاش
که محتسب به جماعت شراب ناب کشید
سرود مژده ی رحمت وصول می همه را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.