خط تو تیغ به رخسار آفتاب کشید
هزار حلقه به گوشش ز پیچ وتاب کشید
ز خط چگونه کنم ترک آن لب میگون
که می توان عرق از درد این شراب کشید
ز خط حضور دل داغ دیده می داند
به سایه رخت خود آن کس کز آفتاب کشید
به پیچ وتاب ازان زلف او سرآمد شد
که پیش موی میان مشق پیچ وتاب کشید
به زخمی از دم تیغ تو سرفراز نشد
اگر چه جاذبه من ز آهن آب کشید
کباب همت مردانه زلیخایم
که یوسف از چه کنعان به جای آب کشید
شدم مقید دنیا ز تشنه چشمیها
به دام خویش مرا موجه سراب کشید
بود بجا ز سخن آبرو طمع کردن
اگر توان ز گل کاغذی گلاب کشید
ز پیچ تاب مکش سر چو بیدلان صائب
که رشته را به گهر سر ز پیچ وتاب کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و با تصاویری از خط و زلف او، احساسات و دردهای عشق را به تصویر میکشد. او از زیبایی لب میگون و درد ناشی از شراب عشق سخن میگوید و به جاذبهای که معشوق دارد اشاره میکند. همچنین نمادهایی مثل زلیخا و یوسف برای بیان عمق عشق و فراق به کار گرفته شده است. در انتها، شاعر به سراب و فریب دنیا و زیباییهای آن اشاره میکند و از پیچ و تاب احساسات سخن میگوید، تأکید بر سختی و آسیبپذیری ناشی از عشق، و نیاز به احتیاط در مواجهه با این احساسات.
هوش مصنوعی: نگاه تو همچون تیغی درخشان بر چهره آفتاب سایه افکنده و هزار حلقه زیبای گوشش به خاطر زیبایی و نازکی آن گیسو به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از خط زیبای آن لب میگون دست بکشم، در حالی که میتوان از عرق درد این شراب بهرهبرداری کرد؟
هوش مصنوعی: دل زخمدیده از نشانههای حضور تو آگاه است؛ او میداند که فقط کسی که از آفتاب دور شده، میتواند در سایهات آرامش بیابد.
هوش مصنوعی: زلف او آنقدر پیچ و تاب دارد که حتی موهای مشق (خط تحریر) هم با آن درگیر شده و به حالت پیچ و تاب درآمدهاند.
هوش مصنوعی: اگرچه من به شدت تحت تاثیر زیباییات قرار گرفتهام، اما زخم تهدیدکنندهی تو نتوانست باعث افتخار من شود.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از تلاشی قوی و مردانه سخن میگوید که شبیه عشق زلیخا به یوسف است. او با اشاره به اینکه یوسف به جای آب، از سرزمین کنعان چیزی دیگر برداشت کرده، به تلاش و کوشش خود تاکید میکند و نشان میدهد که باید با همت و اراده قوی به اهداف خود رسید.
هوش مصنوعی: من به خاطر چشمان تشنه و سیراب نشدهام به دامهای دنیای مادی گرفتار شدم و دیدم که چگونه سرابها مرا به سوی خود میکشند.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی از گل کاغذی عطر گل را استخراج کنی، نباید از سخن خود آبرو و اعتبار دیگران را به خطر بیندازی.
هوش مصنوعی: به خاطر پیچیدگی و تغییرات زیاد زندگی، خودت را مانند دلهای مجروح درگیر نکن. زیرا این مشکلات میتوانند همچون رشتهای، تو را به عمق درد و اندوه ببرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید
خطت ز سنبل تر بر سمن نقاب کشید
مصور ازل ابروی دلگشای تو خواست
ز مشک ناب هلالی بر آفتاب کشید
سگ تو خواست برای قلاده عقد گهر
[...]
ز خواب دیده گشاد و ز رخ نقاب کشید
هزار تیغ ز مژگان بر آفتاب کشید
نه اشک بود که چشمش به قتلم از مژه راند
که ریخت خون من و تیغ خود به آب کشید
ز غم هلاک شدم در رکاب بوسی او
[...]
ز سبزه گلرخ من بر سمن نقاب کشید
ز مشک ناب عجایب خطی بر آ ب کشید
فقیه شهر که سجاده ها برآب کشید
شکست توبه و با صوفیان شراب کشید
نوید باد شما را به باده خوردن فاش
که محتسب به جماعت شراب ناب کشید
سرود مژده ی رحمت وصول می همه را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.