اگر آزاده ای بگذار اسباب تجمل را
که بی برگی به سامان می کند کار توکل را
ز جمعیت دل صد پاره عاشق خطر دارد
کمر بستن برد از باغ بیرون دسته گل را
نفس در صحبت بی نسبت از من برنمی آید
حضور زاغ باشد سرمه آواز بلبل را
مرا ترساند از تیغ تغافل یار، ازین غافل
که صبر من کند دندانه شمشیر تغافل را
چنان از شرم زلفش آب شد در چشمه ها سنبل
که نتوان امتیاز از موج کردن زلف سنبل را
تواضع پیشه خود ساختم با خصم، تا دیدم
که شد سیلاب خاک راه با قد دو تا پل را
چنان کز تیغ خود کوه گران بر خود نمی لرزد
نسازد مضطرب جور فلک اهل تحمل را
ندارد حسن پنهان هیچ رازی صائب از عاشق
که دارد بلبل از بر سر به سر مجموعه گل را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عمق احساسات عاشقانه و فلسفی پرداخته و کنایاتی را درباره عشق و توکّل بیان میکند. شاعر با اشاره به تجملات و زرق و برق دنیا، به اهمیت عواطف و احساسات واقعی میپردازد و بر لزوم صداقت و فروتنی در مواجهه با دوسی میافزاید. در ادامه، تناقضات و چالشهای عشق را توصیف میکند و به جرات و پایداری در برابر سختیها تأکید دارد. بهطور کلی، این اشعار تجلیلی از عشق، صبر و اراده در زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر انسان آزادی هستی، لوازم زرق و برق را کنار بگذار، زیرا بدون داشتن دلمشغولی، میتوانی به کار توکل و اعتماد به خدا بپردازی.
هوش مصنوعی: دل عاشق در میان جمعیت، به شدت آسیبپذیر است و خطراتی دارد. اما با این حال، آماده است که با تصمیمی محکم از باغ خارج شود و دستهگلی را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: نفس من در جایی که نسبت و ارتباطی با من وجود ندارد، به سخن نمیآید. مانند این است که حضور زاغ، باعث کمرنگ شدن آواز بلبل شود.
هوش مصنوعی: یارم با رفتار بیتوجهیاش مرا میترساند، چرا که این بیتوجهی باعث میشود صبر من، مانند دندانههای تیز شمشیر تغافل، برش پیدا کند.
هوش مصنوعی: موهای او به قدری زیبا و لطیف است که حتی در چشمهها به اندازهای آب میشود که نمیتوان تمایزی بین آن و موجهای آب قائل شد.
هوش مصنوعی: به دلیل برخورداری از تواضع و فروتنی، به دشمن خود احترام گذاشتم. اما وقتی دیدم که خصومت او به سطحی رسیده که به راحتی میتواند موانع را از بین ببرد، متوجه شدم که باید جدیتر برخورد کنم.
هوش مصنوعی: چنان که کوه با تیغ تند نمیلرزد، اهل تحمل هم در برابر سختیهای روزگار مضطرب نمیشوند.
هوش مصنوعی: حسن پنهان هیچکس راز ندارد، زیرا عاشق است که میداند بلبل چگونه از میان گلها میچرخد و زیباییها را در بر میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را
ز روی لاله رنگ خود خجالتها دهی گل را
مرا پیش لب لعل تو سربازیست در خاطر
اگر چه پیش روی تو سربازیست کاکل را
رخ و زلف تو بس باشد ز بهر حجت و برهان
[...]
شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را
بدندان پاره پاره ساخته شبنم تن گل را
چو گیرم کاکلَش را، تا کِشم سویِ خُودم ، آن مه،
بقصد دوری من می گشاید عقد کاکل را
صبا را جویبار از موج در زنجیر می دارد
[...]
به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را
خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را
ز شوق دوست زانسان چشم حسرت بر قفا دارم
که رو هم گر به راه آرم نمیبینم مقابل را
چمن را غنچهٔ نشکفته بسیار است، میترسم
[...]
مجو از زاهدان خشک طینت گوهر عرفان
که از دریای گوهر، بهره خاشاک است ساحل را
نباشد آدمی را هیچ خلقی بهتر از احسان
که بوسد دست خود، هر کس که گیرد دست سایل را
ندارد گریه کردن حاصلی در پیش بی دردان
[...]
نگاه باغبانم، میپرستم لاله و گل را
کنم چون موی پیغمبر زیارت شاخ سنبل را
پر از گل دامن خود را ز فیض خرقه میبینم
چو طاووسان کنم چتر خود این دامان پرگل را
به گلشن دام زلف و سرمهٔ چشمش ز صیادی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.