به دنیا ساختم مشغول چشم روشن دل را
به این یک مشت گل مسدود کردم روزن دل را
ندانستم که خواهد رفت چندین خار در پایم
شکستم بی سبب در خرقه تن سوزن دل را
فریب جسم خوردم، کشتیم در گل نشست آخر
نمی ماندم به جا، گر می گرفتم دامن دل را
مرا گر هیزم دوزخ کند افسوس، جا دارد
که بی برگ از ثمر کردم نهال ایمن دل را
دلی از سنگ خارا، گوشی از آهن به دست آور
که با این گوش و دل نتوان شنیدن شیون دل را
ندانستم که خواهد شد سیه عالم به چشم من
عبث بر باد دادم نکهت پیراهن دل را
حیات جاودانی از خدا چون خضر می خواهم
که پاک از سبزه بیگانه سازم گلشن دل را
خرد را شهپر پرواز از رطل گران باشد
نگیرد کوه غم دامان از خود رفتن دل را
نمی شد خشک چون دست بخیلان پرده چشمت
اگر می دید یک بار آفتاب روشن دل را
نظرپرداز شد چون سرمه مغز استخوان من
به آه آتشین تا نرم کردم آهن دل را
ز آتش طلعتان باغ و بهاری داشتم صائب
ندیدم روز خوش تا سرد کردم گلخن دل را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق درونی و درد و اندوه شاعر میپردازد. شاعر از عشق و زیبایی زندگی صحبت میکند که به دلیل خیانت و مشکلات، دچار آسیب و شکست شده است. او از دل شکستهای سخن میگوید که با وجود تمام زحمات و تلاشها، نمیتواند به آرامش برسد. شاعر به ناکامی در درک دنیای واقعی و بیوفایی آن اشاره میکند و آرزوی حیات جاودانی و عشقی بیپایان را در قلب خود دارد. در نهایت، او به غم و اندوهی اشاره میکند که بر زندگیاش سایه افکنده و مانع از دیدن زیباییهای زندگی شده است.
هوش مصنوعی: من دنیا را برای خودم ساختهام و دل روشن و پرامیدم را به این یک دسته گل مشغول کردهام تا روزنههای قلبم را ببندم و از آنچه دور و برم میگذرد، دور نگهدارم.
هوش مصنوعی: نمیدانستم که چقدر از این مشکلات و دلشکستگیها در زندگیام خواهد بود. بیدلیل، در این لباس زندگیام، مانند سوزنی در دل، زخم و درد را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: من به فریب جسم و ظاهر زندگی گرفتار شدم و هرچند در این دنیای مادی غرق شدم، اما اگر به احساسات و دل خود توجه میکردم، در این وضعیت نمیماندم.
هوش مصنوعی: اگرچه هیزم آتش جهنم برای من فراهم شود، اما چه ناراحت کننده است که من در نهایت بیثمر و بدون برگ، نهال دلم را پرورش دادهام.
هوش مصنوعی: دل و گوش خود را به گونهای بساز که به سختی و بیاحساسی شبیه به سنگ و آهن باشد؛ زیرا با این حالت، دیگر نمیتوانی صدای درد و رنج دل را بشنوی.
هوش مصنوعی: من نمیدانستم که دنیای سیاه و تار، به چشم من بیفایده خواهد شد و به همین خاطر، بوی خوش پیراهن دل خود را بیهوده از دست دادم.
هوش مصنوعی: من از خدا زندگی ابدی را میخواهم، مانند خضر، تا بتوانم باغ دل خود را از آلودگیهای خارجی پاک کنم.
هوش مصنوعی: خرد مانند پرندهای است که میتواند از بار سنگین رنج و غم رهایی یابد و به آسمان پرواز کند. اگر دل بخواهد از غم خود دور شود، نمیتواند به کوه غم تکیه کند و در آن بماند.
هوش مصنوعی: اگر چشمانت یک بار نور آفتاب دل را میدید، هرگز خشک و بیروح نمیماندند، مثل دست بخیلان که همیشه دور از نعمت و صفا هستند.
هوش مصنوعی: چشمهایم همچون سوزن نازک و ظریف به عمق وجودم نفوذ کرده و با دلی پر از احساسات داغ و سوزان، تلاش میکنم تا قلبی را که سختی و سردی دارد، نرم و لطیف کنم.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی شما، همیشه در حال شادی و سرزندگی بودم، اما از زمانی که دلنا امید شدم، دیگر روزهای خوشی را ندیدم و احساسم را سرد و دلگیر کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.