به ملک امن رضا شور وشر نمی باشد
که انقلاب در آب گهر نمی باشد
سیاه بختی ما رنگ بست افتاده است
وگرنه هیچ شبی بی سحر نمی باشد
دلیل قلزم وحدت بس است صدق طلب
که سیل در گرو راهبر نمی باشد
زبان لاف درازست بی کمالان را
سگ خموش در این رهگذر نمی باشد
ز پشت آینه شد خیره چشم آینه دار
فروغ حسن ازین بیشتر نمی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز حال بی خبرانت خبر نمی باشد
بکوی خسته دلانت گذر نمی باشد
ز اشک و چهره سیم و زر شود حاصل
ولیک چشم تو بر سیم و زر نمی باشد
سری بکلبه ی احزان ما فرود آور
[...]
اگر چه نخل هنر را ثمر نمی باشد
ز سنگ بدگهران بیخطر نمی باشد
زآه خلق بپرهیز کاینه است گواه
که در زمانه دم بی اثر نمی باشد
درین محیط گر از سود چشم می پوشی
[...]
خوشا کسی که ز خود باخبر نمی باشد
که آه بی اثران بی اثر نمی باشد
نمی شود دل بیتاب از خدا غافل
ز قبله قبله نما بیخبر نمی باشد
چه حاجت است به ارشاد عزم صادق را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.