رخ بهار ز ته جرعه توگلگون شد
زدرد عشق تو رنگ خزان دگرگون شد
زجوش حسن تو شد تنگ آنچنان گلزار
که گل ز رخنه دیوار باغ بیرون شد
چو لاله ساغر یاقوت داغدار شود
ازان شراب که لبهای یار میگون شد
دل خراب مرا جورآسمان کم بود
که چشم شوخ توظالم هم آسمان گون شد
زر تمام عیار از محک شکفته شود
زسنگ روی نتابد کسی که مجنون شد
ز شور حشر به دنبال خود نمی بیند
به جستجوی تو هر کس ز خویش بیرون شد
چنان که سیر فلاخن به سنگ وابسته است
ز کوه درد مرا شور عشق افزون شد
خدا ز صحبت افسردگان نگه دارد
که نبض مرده شد این سیل تا به هامون شد
به برگ سبز همان به که از ثمر سازد
چو سرو هر که درین روزگار موزون شد
شرابخانه اش از سینه جوش زد صائب
ز خارخار محبت دلی که پرخون شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق میپردازد. بهار به خاطر عشق او رنگ و بویی تازه میگیرد، اما همزمان با این عشق، احساسات غم و فقدان نیز در او وجود دارد. زیبایی معشوق باعث میشود که گلها و باغها به شدت تحت تأثیر قرار گیرند و حتی دل او نیز به خاطر دلبریهای معشوق خاموش و خراب میشود. شاعر به دنبال معشوق خود، در دل آشفتگی و شور و شوق زندگی را فراموش کرده و به عمق درد عشق دچار شده است. در پایان، شاعر به اهمیت ارتباط با دیگران و عشق در زندگی اشاره میکند و بر این باور است که محبت باید منجر به تولید ثمرهای حاصلخیز شود.
هوش مصنوعی: چهره بهار با نوشیدن یک قطره از عشق تو به رنگ گل درآمد و حالا به خاطر عشق تو، رنگ خزان تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: جمال و زیبایی تو آنقدر زیاد بود که باغ به طور غیرقابل تصوری پر شد و حتی گلها از دیوار باغ بیرون آمدند.
هوش مصنوعی: اگر دلی مانند لاله، از درد عشق بسوزد، به خاطر شرابی است که به رنگ یاقوت و از لبهای محبوبی که چون میگون (شیرین و گلگون) شده، مینوشد.
هوش مصنوعی: دل من در وضعیت نابسامانی است و کمبودهایی که آسمان بر سر من میآورد، کافی نیست؛ زیرا چشمان بازیگوش تو نیز به اندازهای ظلم و فشار بر من تحمیل کرده که آنها هم شبیه آسمان شدهاند.
هوش مصنوعی: طلای خالص تنها از آزمایشهای سخت برمیآید و کسی که دیوانه عشق شده، نمیتواند از چهرهی زیبایی خود کم کند.
هوش مصنوعی: از هیجان روز قیامت، هیچکس نمیتواند به دنبال خود برگردد و هر کس که از خود بیرون آمد، در جستجوی توست.
هوش مصنوعی: عشق من مانند سنگی است که به فلاخن وابسته است، و هرچه سنگ بیشتر به سمت کوه پرتاب شود، احساس درد من نیز به خاطر این عشق بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: خداوند ما را از آنهایی که همیشه غمگین و افسردهاند دور نگه دارد، چون احساس زندگی و حیات در این وضعیت از بین میرود و همه چیز به بیحالی و سکوت میرسد.
هوش مصنوعی: بهتر است که مانند برگ سبز، کارهایی انجام دهیم که ثمرهای داشته باشد. همانطور که سرو در این زمانه متناسب و موزون رشد میکند، باید از فرصتها بهرهمند شویم و به شکوفایی برسیم.
هوش مصنوعی: دل عاشق که از درد و محبت پُر از خون شده، مانند شرابی است که از سینهاش فوران میکند. این احساسات عمیق و شدید ناشی از عشق و رنجهای ناشی از آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگان بزرگان و مقتدای کرام
که صیت عدل تو معمار ربع مسکون شد
کمال قدر ترا پایه آنچنان عالیست
که اوج قبّۀ چرخش چو صحن هامون شد
هزار بار فزون دیده ام که همّت تو
[...]
ز دوری تو چو خونابه من افزون شد
مرنج ز اشک من ار آستانت گلگون شد
به گرد کوی تو مردم، نگفتیم که سگی
فتاده بود درین کوی، حال او چون شد
بکش به ناز جهانی که شکل و شوخی تو
[...]
چو شهسوار مرا رخ ز باده گلگون شد
عنان توسن عقلم ز دست بیرون شد
بیک نظاره دلم برد و مست خویشم کرد
چنانکه هیچ ندانم که حال دل چون شد
چو آن پری ز گل چهره برفکند نقاب
[...]
اگر ز کاوش مژگان او دلم خون شد
خوشم که بهر من اسباب گریه افزون شد
دم هلاک، به روی تو، بس که، حیران بود
دلم نیافت، که کی، ز سینه، جان بیرون شد
کدام قطرهٔ خوی، لیلی، از جبین افشاند
[...]
زخنده دل به لعب لعل یار مفتون شد
کباب را زنمک شوق آتش افزون شد
شدم به بتکده از کعبه سر برآوردم
مرا کلید در بسته نعل وارون شد
نرفت از دل من خارخار عشق برون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.