ترا که روی به خلق است از خدا چه رسد؟
به پشت آینه پیداست کز صفا چه رسد
نه زلف شانه کند نه به چشم سرمه کشد
به خود نمی رسد آن شوخ تا به ما چه رسد!
دویدن است ز نعمت نصیب چشم حریص
ز دانه غیر تردد به آسیا چه رسد؟
ز شبنم است مهیا هزار دیده شور
ازین بهار به مرغان بینوا چه رسد؟
ز حرف مردم بیگانه گوش می گیرم
به آشنا و سخنهای آشنا چه رسد
به چشم خیره خورشید آب می گردد
به دیده من ازان آتشین لقا چه رسد؟
ز چشم منتظران تا به مصر یک دام است
ز بوی پیرهن آخر به چشم ما چه رسد؟
ز عشق قسمت زاهد کلام بی مغزی است
بغیر کاه ز خرمن به کهربا چه رسد؟
رساند کسب هوا خانه حباب به آب
به مغز پوچ تو تا صائب از هوا چه رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز خوان وصل تو تا با من گدا چه رسد
به جز جگر به گدایان بینوا چه رسد
البته که پر شکرست آن به هیچ کس نرسید
ازان دهان که ز هیچ است که مرا چه رسد
هزار تشنه به آبه لبی چو قطره آب
[...]
شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد؟
ز آب خضر، به ما خون گرفته ها چه رسد؟
چو نی فتاده مرا همدمی، به دم سردان
تن نحیف مرا تا ازین هوا چه رسد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.