شکوفه مغز شعور مرا پریشان کرد
فروغ لاله سر توبه را چراغان کرد
گسسته بود اگر عقد خوشدلی یک چند
بهار، منتظم از رشته های باران کرد
ز غصه هر گره مشکلی که دلها داشت
شکوفه باز به دندان گوهرافشان کرد
ز ابر چتر پریزاد جلوه گر گردید
چو گل به تخت هوا تکیه چون سلیمان کرد
ز لاله شد در و دیوار، جامه فانوس
فروغ گل جگر خاک را بدخشان کرد
میانه چمن و خانه هیچ فرقی نیست
که جوش گل در و دیوار را گلستان کرد
چو داغ لاله، سیه خیمه های صحرا را
بهار در جگر لاله زار پنهان کرد
ز برگ سبز، چمن جلوه گاه طوطی شد
شکوفه روی زمین را چو شکرستان کرد
عجب که داغ به درمان شود دگر پیدا
که جوش لاله درین نوبهار طوفان کرد
شده است رشته گلدسته جاده ها یکسر
ز بس که لاله و گل جوش در بیابان کرد
به روی سیل توان همچو پل سراسر رفت
ز بس که خانه تقوی به خاک یکسان کرد
به خنده های جگرسوز، سبز تلخ بهار
نمک ز شور قیامت درین نمکدان کرد
دگر که پای تواند کشید در دامن؟
که ذوق سیر چمن سرو را خرامان کرد
چنین که گل ز رکاب سوار می گذرد
پیاده سیر درین نوبهار نتوان کرد
ز فیض مقدم عباس شاه ثانی بود
که نوبهار جهان روی در صفاهان کرد
چو گل ز باده گلرنگ وقت او خوش باد
که روی تازه اش آفاق را گلستان کرد
به بلبلان بگذار این ترانه را صائب
که وصف گل به زبان شکسته نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بهار و جوانه زدن طبیعت اشاره میکند و از تاثیرات مثبت آن بر روح و روان انسانها صحبت میکند. شاعر با استفاده از طبیعت، تحولی در احساسات و افکار انسانها را توصیف میکند. شکوفهها و گلها نماد شادی و امید هستند و بهار را به عنوان فصلی پر از زندگی و زیبایی معرفی میکند. همچنین، اشاره به دگرگونیهایی که در دل و زندگی انسانها به وجود میآید دارد و تأکید میکند که زیبایی طبیعت میتواند دلبههمزنیها و غمها را درمان کند. شاعر در نهایت بر اهمیت و زیبایی کلام خود تأکید میکند و میگوید که نمیتواند به درستی وصف گل را بیان کند و این کار را به بلبلان واگذار میکند.
هوش مصنوعی: شکوفایی و روشنی فکر و احساسات من را متلاطم و بیقرار کرد و نور و زیبایی لاله به من انگیزه دوبارهای برای بازگشت به راه درست بخشید.
هوش مصنوعی: اگر پیوند خوشدلی چند بهار گسسته میشد، بارانها آن را دوباره به هم میپیچید و مرتب میکرد.
هوش مصنوعی: از درد و ناراحتیهایی که دلها داشتند، به شکوفههایی تبدیل شدند که زیبایی و ارزشمندی خود را به نمایش گذاشتند.
هوش مصنوعی: ابر به شکل چتری برای پری زیبایی نمایان شد و مانند گلی که به آرامی بر روی تختی در آسمان تکیه کرده باشد، جلوهگری میکند، انگار که سلیمان بر تخت خود نشسته است.
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و شگفتی جلوههای گل و لاله اشاره شده است. دیوارها و درها با زیبایی گلها پوشیده شدهاند و نور فانوس، روشنی و درخشش را به دنیای تاریک خاک میبخشد. به طور کلی، این تصویر به زیبایی و از بین بردن ظلمت و تیرگی با روشنی و رنگهای شاداب گلها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در میان چمن و خانه هیچ تفاوتی وجود ندارد، زیرا شکوفههای گل روی دیوارها و درها، محیط را به باغی زیبا تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: به مانند اینکه غم و اندوه گلهای لاله، چادرهای سیاه بیابان را در دل خود پنهان کرده است، بهار زیباییهای لالهزار را در دل میپروراند.
هوش مصنوعی: از برگهای سبز، چمن به زیبایی طوطی تبدیل شد و شکوفههای روی زمین را مانند قند و شیرینی جلوهگر ساخت.
هوش مصنوعی: عجیب است که زخم و داغی که باید با گذشت زمان بهبود یابد، دوباره نمایان میشود. این در حالی است که این روزها، زیبایی لالهها در بهار، مانند طوفانی به راه افتاده است.
هوش مصنوعی: رشته گلی که در کنار جادهها رشد کرده، به قدری زیاد و زیباست که انگار همه جا پر از لاله و گل شده است.
هوش مصنوعی: به دلیل قدرت طغیان سیل، پل به طور کامل از بین رفت و همه خانههای تقوا و اصول اخلاقی را با خود برد و به خاک تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: به خندههای سوزناک و تلخ بهار، طعم شور و عطر قیامت را در این ظرف نمکی به تصویر کشیده است.
هوش مصنوعی: دیگر کسی نمیتواند به دامن طبیعت پا بگذارد، چرا که لذت دیدن تناسب و زیبایی درخت سرو او را به جنب و جوش درآورده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که مانند گلی که از زیر پای سوار میگذرد، نمیتوان در این بهار دلانگیز به آرامی و بیسرعت حرکت کرد. به عبارت دیگر، در این فصل زیبا و پرنشاط، باید با شتاب و انرژی به پیش رفت و نتوان به آرامی و بیحوصلگی گذر کرد.
هوش مصنوعی: به برکت وجود عباس دوم، نوبهار دنیا در اصفهان آغاز شد و این شهر رونق خاصی یافت.
هوش مصنوعی: همچون گلی که از شراب رنگی گرفته، زمان خوشیاش فرا رسیده است. چهره تازهاش جهان را به باغی زیبا تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: به پرندگان زیبایی مانند بلبل اجازه بده این شعر را بخوانند، چون نمیتوان به خوبی و با زبان نیکو، زیبایی گل را توصیف کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امیر غازی محمود رای میدان کرد
نشاط مرکب میمون و گوی و چوگان کرد
زمین میدان بر اوج چرخ فخر آورد
چو شاه گیتی رای نشاط میدان کرد
فلک ز ترس فراموش کرد دوران را
[...]
خدای عز و جل با خدایگان آن کرد
که هرگز آنرا والله شکر نتوان کرد
مقر دولت باقیش قطب گردون ساخت
حضیض همت عالیش اوج کیوان کرد
گذار دیده او را بصیرت دل داد
[...]
نظام دولت و دین آنکه عدل شامل او
زمانه را بخوشی همچو باغ رضوان کرد
عمارت کرم اندر جهان اساس نهاد
بنای بخل بکلی خراب و ویران کرد
مگر بدرگه عالیش آگهی نرسید
[...]
خدای تا خم این برکشیده ایوان کرد
در او نشیمن ناهید تیر و کیوان کرد
به دست قدرت چوگان حکم و گوی سپهر
میان عرصهٔ میدان صنع گردان کرد
نشاند شعلهٔ خورشید در خزانهٔ شب
[...]
نمی توان بتو شرح بلای هجران کرد
فتاده ام ببلایی، که شرح نتوان کرد
ز روزگار مرا خود همیشه دردی بود
غم تو آمد و آن را هزار چندان کرد
بلای هجر تو مشکل بود، خوش آن بیدل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.