ز شکوه گر لبم آن گلعذار میبندد
که ره به گریهٔ بیاختیار میبندد؟
اگر تو در نگشایی به روی من از ناز
به آه من که در این حصار میبندد؟
درین ریاض دل جمع غنچهای دارد
که در به روی نسیم بهار میبندد
به رنگ و بوی جهان دل منه که وقت رحیل
خزان نگار به دست چنار میبندد
ز رشک آبله پا دلم پر از خون است
که آب در گره از بهر خار میبندد
یکی هزار شود نقد عمر دیدهوری
که دل به سوختگان چون شرار میبندد
مکن چو خضر درین تیره خاکدان لنگر
که آب زنگ درین جویبار میبندد
کسی که بر سخن اهل حق نهد انشگت
به خون خود کمر ذوالفقار میبندد
دلیر بر صف افتادگان عشق متاز
که هر پیاده ره صد سوار میبندد
کند به زخم زبان هرکه منع من ز جنون
به خار و خس ره سیل بهار میبندد
دل از سپهر عبث روی دل طمع دارد
چه طرف آینه از زنگبار میبندد؟
کند ز دولت دنیا ثبات هرکه طمع
به پای برق سبکرو نگار میبندد
خوشا کسی که درین میهمانسرا صائب
گران نگشته بر احباب، بار میبندد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و غمهای خود پرداخته است. او از زیباییها و شیرینیهای عشق سخن میگوید و اشاره میکند که اگر معشوقش به او توجهی نکند، دلش در این حصار به آه و گریه میانجامد. همچنین او از زوال و گذرای دنیا و ناپایداری آن میگوید. در واقع، شاعر به عشق و دردهای ناشی از آن اشاره میکند و به مخاطب میگوید که نباید در برابر عشق و احساسات خود خاموش بماند. او به ارزش لحظات زندگی و روابط انسانی تأکید دارد و به دنبال کسی است که در این دنیا بیچون و چرا به عشق و دوستی بپردازد.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت آن دلبر است که وقتی لب به سخن میگشاید، مرا به حالتی میبرد که نمیتوانم خود را کنترل کنم و اشکهایم روان میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو با ناز و غفلت به روی من لبخند نکنی، آه و ناله من چه فایدهای دارد که در این دنیای محدود و بسته به دردم میافزاید؟
هوش مصنوعی: در این باغ، دلی سرشار از محبت وجود دارد که به خاطر نسیم بهاری خود را پنهان کرده و در برابر آن میپوشاند.
هوش مصنوعی: به ظواهر و جذابیتهای دنیای فانی دل نبند که در زمان جدایی، عشق واقعیام را به درخت چنار میسپارد.
هوش مصنوعی: دل من از حسادت و ناراحتی به شدت رنجیده است، مانند وقتی که آب در گرهای از خار گیر کرده و نمیتواند به راحتی جریان یابد.
هوش مصنوعی: کسی که در دل به عشق سوختگان مینگرد و آنها را میبیند، میتواند به یک هزار برابر عمر خود ارزش پیدا کند.
هوش مصنوعی: در این خاک تاریک و بیروح، مانند خضر (پیامبر معروف) توقف نکن، زیرا که آب زنگزده در این جوی به جریان نمیافتد.
هوش مصنوعی: کسی که به سخنان اهل حق بیاعتنایی کند و به آنها توجه نداشته باشد، در واقع خود را در دردسر میاندازد و به مانند کسی است که در خطر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: در میدان عشق، شجاعانه بر افرادی که به صف ایستادهاند، حمله نکن، زیرا هر فرد پیاده میتواند راهی به سمت پیروزی و موفقیت باز کند که از یک سواره هم دشوارتر است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با زخم زبان مرا از دیوانگی بازدارد، مانند سیل بهار است که راهش را از میان خار و خس باز میکند.
هوش مصنوعی: دل احساس میکند که از آسمان بیفایده چیزی را انتظار دارد، در حالی که آینه به خاطر زنگار کثیف خود، نمیتواند تصویر روشنی را نشان دهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به ثبات و ماندگاری در این دنیای فانی امید داشته باشد، باید بداند که در دنیای سریع و بیثبات محبت و زیبایی، کارش سخت خواهد بود.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در این مهمانی بزرگ، با دوستانش به خوبی رفتار کند و از خود مسئولیت و محبت نشان دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان جوان شد و عقد بهار میبندد
بهار پای جهان در نگار میبندد
ز صنع نشو و نما آب و خاک الوان شد
جماد و نامیه خود را به کار میبندد
نکاح باغ و بهارست و دایه بستان
[...]
زبان شِکوهٔ ما لعل یار میبندد
لب پیاله دهان خمار میبندد
ز جوش باده خم از جای خویشتن نرود
جنون چه طرف ازین خاکسار میبندد؟
غبار خاطر من آن قدر گرانخیز است
[...]
دلی نسیم به عید بهار می بندد
که پای خود به حنای غبار می بندد
جنون که هیچ ندارد به عقل ویرانی
در خرابه ندانم چکار می بندد
یکی است دوزخ کین و حصار صافدلی
[...]
که طرف از این فلک فتنه بار می بندد
که یک گره چو گشاید هزار می بندد
هوا به روی گل و لاله رنگ می ریزد
بهار پای چمن را نگار می بندد
چمن شکوفهٔ دستار بر سر هر شاخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.