بغیر اشک که راه نگاه من بندد
که دیده قافله ای چشم راهزن بندد؟
روا مدار خدایا که متحست زر می
به زور گیرد و بر گوشه کفن بندد
بغیر سوختن و گریه کردن و مردن
چه طرف شمع ازین تیره انجمن بندد؟
نمی کند گله ام گوش، اگرچه بتواند
در هزار شکایت به یک سخن بندد
نسیم مصر به کوی تو گر گذار کند
عبیر خاک رهت را به پیرهن بندد
به انتقام دل پرخراش، جا دارد
که بیستون کمر قتل کوهکن بندد
عجب مدار ز هر مو چو چنگ اگر نالم
که عشق زمزمه بر تار پیرهن بندد
خزان ز سردی آهم چو بید می لرزد
اگرچه در نفسی نخل صد چمن بندد
به این ثبات قدم شرم باد شبنم را
که صف برابر خورشید تیغ زن بندد
ازین چه سود که دیوار باغ افتاده است؟
که شرم عشق همان در به روی من بندد
نکرد از زر گل بی نیاز بلبل را
کدام مرغ، دگر دل درین چمن بندد؟
که غیر شاعر شیرین سخن دگر صائب
بلند نام شود چون لب از سخن بندد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عاطفی درباره درد و رنج عشق و ناکامیهای عاشقانه است. شاعر با استفاده از تصویری از سختیهای زندگی و عشق، به احساساتی چون اشک، سوختن، و حسرت اشاره میکند. او از خدا میخواهد که در برابر بیرحمیها و سرنوشت ناعادلانه چارهای بیندیشد و به تبعیضها و ظلمها اعتراض میکند. شاعر به زیباییهای طبیعت و تأثیرات عشق در زندگی نیز اشاره میکند و از عشق و دلدادگی به عنوان نیرویی قوی، حتی در مواجهه با مشکلات یاد میکند. در نهایت، شاعر از ناتوانی دیگران در درک عمق احساساتش سخن میگوید و از عشقش به عنوان یک منبع الهام و زیبایی یاد میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق و دردناکی اشاره دارد که باعث میشود تنها اشک و گریه، بتوانند نگاه و احساس شخص را محدود کنند. همچنین به تصویر قافلهای اشاره دارد که در انتظار چیزی است و چشمان آن از ترس یا ناامیدی بسته میشوند. به طور کلی، این بیت به احساساتی همچون حسرت و عدم توانایی در دیدن دنیای بیرون بیانگر است.
هوش مصنوعی: ای خدا، روا نیست که شخصی مست و طغیانی در حال مستی به زور چیزی را بگیرد و آن را به گوشه کفنش ببندد.
هوش مصنوعی: به جز سوختن، اشک ریختن و مردن، شمع در این محفل تاریک چه کار دیگری میتواند انجام دهد؟
هوش مصنوعی: گله و شکایت من به جایی نمیرسد، حتی اگر بتواند در یک جمله به همهی ناگفتههایم پاسخ دهد.
هوش مصنوعی: نسیم خنک و دلپذیر مصر، اگر از کنار تو عبور کند، بوی خوش خاک مسیرت را به لباس خود میسزد.
هوش مصنوعی: برای انتقام دل پراز درد، از یک سنگتراش این حق را داریم که مهرهای را به کمر کوه بیستون ببندند.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش عشق را بیدلیل ندان، زیرا هر گاه که از درد عشق نالیدم، آن عشق مانند نغمهای بر روی تارهای زندگیم تاثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: درختان بید به خاطر سردی آهی که میکشم، میلرزند، هرچند در یک لحظه نخلها قادرند صد باغ را پر از گلی کنند.
هوش مصنوعی: به این استقامت و پایمردی باید شرم کرد از شبنم، که در مقابل تابش خورشید تنها میتواند از خود دفاع کند.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که دیوار باغ خراب شده است؟ زیرا شرم عشق باعث میشود که آن در هنوز بر روی من بسته بماند.
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر طلا و زر نیازمند نیست، بلکه کدام پرنده دیگری میتواند دلش را در این باغ به هیچ چیز دیگری گره بزند؟
هوش مصنوعی: اگر غیر از شاعرانی که با شیرینی سخن میگویند، کسی دیگر بخواهد به شهرت و عالیتای نام برسد، چگونه میتواند وقتی که لب از سخن بندد، چنین موفقیتی کسب کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.